🔻 اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود بهترین خطاب کردن من آن است که مرا «یا عبدَهُ» و «یا عبدَ الله» بنامید، یعنی «مَنِ» او «عبدهُ» (عبد هو) بودن و «عبد الله» بودن است، که خود عالیِ خویش را «منِ الهی» معرفی مینماید. این همان خودشناسی «السابقون السابقون» است، که درخودشان، خویش را عین عبودیت و عین تعلّق به خدا بودن مییابند؛ قبل از آنکه تعیّن «مَن» در خودشان بیابند، آن «تعلّق الهی» و «عبد محض هو» بودن را مییابند. خدا را «مالک مطلق» و «مَلِک مطلق» در خویش مییابند و تمامِ ذاتِ خویش را تحت مالکیت و فرمانروایی خدا حس میکنند، و دیگر خودی برای خودشان باقی نمانده، هرچه هست «مِلکِ طِلقِ الهی» است.
🔻 اما اگر انسانی ، آن «مَن الهیِ خلیفة اللهی» را که دین معرفی میکند «مَنِ حقیقیِ خودش» نیابد، دچار فریب و اوهام شیطانی شده، و «مَنِ وهمی و خیالی و سرابی» را بجای «مَنِ حقیقیش» مینشاند.
آن قدرت و حیاتِ تکوینیِ وجودش را بسوی ناکجا آباد و سراب و پوچی و ظلمت و دارالبوار و نیستی میکشاند، و تُهی و تاریک میشود.
این «مَنِ» خیالی و وهمی و سرابی است که «مَن محدود» است و همان «انانیتِ شیطانی» است و انسان را در زمره «اصحاب شمال» وارد مینماید که خودشان را در این دامنهی محدود و شیطانی میشناسند.
🔻 اصحاب یمین و اهل ایمان هم، کسانی هستند که هدفشان ملحق شدن به «مَنِ الهی» در سابقون است، ولذا از آن «خود نازل» و «مَنِ وهمی و خیالی» بیرون آمده و حرکت میکنند بسوی آن «خود عالی» و «مَن حقیقی و واقعی»، که در حرکتشان همینطور با «توسعهی من» اشتداد وجودی مییابند و نزدیک میشوند بسوی آن حقیقتِ نامتناهیِ «مَنِ مطلق الهی».
🔸
@abedini