🖊خاطرات کمپ ✍مثال حاج آقای رحیمی یکی از کمپ ها برای تبلیغ میرفتیم یه حاج آقای پاکار و فعال داشت به نام حاج آقای رحیمی. از روز اول توی کارگاه آموزشی به مددجوها تاکید می کردم به حاج آقا رحیمی احترام کنید، محبت کنید، جلو مسولین حمایتش کنید و ... . اوایل کمتر کسی توجه می کرد، توی مرحله بعدی شروع کردم از اختیارات و توانایی های حاج آقا رحیمی گفتن: ترخیص ، ملاقات دادن، مرخصی دادن، تنبیه، تشویق، خدمتگزار شدن، پیگیری خانواده و ... همه دست آقای رحیمیه . حالا دیگه مددجوها میومدن دنبالم که چطوری با آقا رحیمی ارتباط بگیریم؟ منم یه جواب کوتاه و کلی داشتم: ببینید از چی خوشش میاد انجام بدین ، از چی بدش میاد ترکش کنین. قضیه دعوت به نماز و روزه و .... میتونه همینجوری باشه، وقتی برای مخاطب روشن بشه، همه کاره عالم خداست، مقلب القلوب خداست، رزاق خداست، عزت و ذلت بدست خداست و ... . اونوقت خود مخاطب به جنب و جوش میفته چطور با این خدا ارتباط بگیرم. اینجا نماز واجب که هیچ، حرف از نماز شب و خلوت سحر میاد وسط... @abghaa