زمانی که دعبل به بیت زیر رسید:
و قبر ببغداد لنفس زکیة
تضمنها الرحمن فی الغرفات
در بغداد قبر رادمرد و نفس پاکیزه ای است که خداوند آن را در غرفه های بهشت با رحمت خود جای داده است.
( اشاره به قبر موسی بن جعفر علیه السلام است. )
آن حضرت فرمود: ای دعبل! می خواهی بعد از این بیت، دو بیت دیگر به پیوندم تا قصیده ات کامل شود؟
عرض کرد: بلی. یا بن رسول الله علیه السلام فرمود:
و قبر بطوس یالها من مصیبة
الحت علی الاحشاء بالزفرات
الی الحشر حتی یبعث الله قائما
یفرج عنا الغم و الکربات
و قبری در توس خواهد بود که چه مصیبتها بر آن وارد می شود.
که پیوسته آتش حسرت در درون می افروزد، آتشی که تا روز حشر شعله می کشد؛ تا خداوند روزی؛ قائم آل محمد علیه السلام را برانگیزد که غبار غم و اندوه را از دل ما و دوستدارانش، بزداید. اللهم عجل فرجه الشریف.
دعبل گفت: آقا! آنجا قبر کیست؟
قال علیه السلام: قبری و لا تنقضی الایام و اللیالی حتی یصیر طوس مختلف شیعتی و زواری الافمن زارنی فی غربتی بطوس کان معی فی درجتی یوم القیامة مغفورا له.
فرمود: قبر من است و روزها و شبها به پایان نخواهد آمد؛ مگر آنکه شهر توس محل رفت و آمد پیروان و زائران من گردد. به درستی که هر که در شهر توس و غربت من مرا زیارت کند، روز قیامت با من در درجه من باشد و گناهانش آمرزیده شود.
عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 632.
غنائم .
بحار، ج 49، ص 246، بقیه اشعار دعبل که در آنجا نقل شده بیش از هفتاد بیت است .