قرار شد جوی آب محل را لایروبی کنند تا زلال شود و سرعت عبور آب بیشتر؛ سه نفر مسوول انجام کار شدند. اولی شانه خالی کرد و دنبال کارهای خودش رفت؛ دومی کار بلد نبود و حاضر هم نمیشد از کسی کمک بگیرد؛ سومی دست تنها مشغول کار شد... به خاطر تنها بودنش کار کُند پیش میرفت؛ یک وقتهایی هم برای اهالی مزاحمت ایجاد میشد و صدایشان درمیآمد. همه او را میدیدند که تنهایی نتوانسته کار را تمام کند ولی حواسشان به از زیر کار در روها نبود.
کم کم سروصداها زیاد شد و برخی اهالی که یادشان رفته بود از اول قرار چه بوده، کمپین راه انداختند که سومی باید کار را متوقف کند...
شده حکایت این کمپین من محجبهام اما...علیه گشت ارشاد؛ چون بقیه وظایفشان را انجام ندادهاند باید کلا بساط قانون را بدون پشتوانه منطقی جمع کنیم؟ راحت طلبانه به جای نقد عملکرد و ارائه پیشنهاد اصلاح، صورت مسأله را پاک کنیم؟ خواهر من، برادر من، قبل از هشتگ زدن نگاه کن چه کسانی شما را به سمت این بازی هل دادند و این هشتگ چه کمکی به درد و دغدغهات میکند بعد همراهی کن!