🍃 فضیلت شماره «۱۱۰»🍃 روایت شده است که امیرالمومنین علیه السلام بر زن بیچاره ای عبور میکردند که کودکانش از گرسنگی گریه میکردند، مادر آنها را سرگرم بازی میکرد و دیگی داشت که تنها درون آن آب بود اما کودکان چنین خیال میکردند که مادر برای آنها غذا میپزد. امیرالمومنین علیه السلام وضع آن زن را دریافتند ؛ ظرف خرما با کیسه آرد ومقداری دنبه و برنج و نان با خود برداشتند و برشانه گذاشتند. قنبر هم همراه حضرت بود، قنبر تقاضا کرد که او این کالاها را حمل کند ولی حضرت اجازه ندادند، چون به در خانه آن زن رسیدند اجازه خواستند که وارد خانه شوند. زن هم اجازه داد. حضرت مقداری برنج و روغن ریختند. بعد از اینکه غذا پخت، آن را برای کودکان کشیدند. وقتی که بچه ها سیر شدندامیرالمومنین علیه السلام با بچه ها شوخی و خنده ای به پا کرده بودند و با آنها بازی میکردند، بچه ها می خندیدند. (برگرفته از کشف المراد) @abnaollhasan