در حکمرانی قدرت ها بر دنیا برخورداری از المان های مختلف قدرت و تسلط بر آن ها ضرورت انکار ناپذیری است که قدرت ها بر مدار آن ها درگیر تنش و نزاع هستند یکی از این المان جغرافیا است تاثیر جغرافیا بر چیدمان سیاست های منطقه ای و جهانی همان حکمرانی جغرافیا بر سیاست است که مثل المان انرژی و منابع و... تاثیر زیادی در افزایش هژمونی و نفوذ قدرت ها دارد چند نقطه مهم در دنیا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. غرب آسیا، آسیای مرکزی، قفقاز، شرق آسيا،آفریقای شمالی و شرقی این مناطق کانون توجهات و تحولات منطقه ای و جهانی است که قدرت ها برای افزایش نفوذ تجاری و اقتصادی خود در این مناطق بسترسازی می کنند. کشوری مانند افغانستان که خب هرچند فاقد منابع وسیع انرژی است اما بخاطر داشتن جغرافیای مهم که آسیای مرکزی را به آسیای جنوبی و غرب آسیا وصل می کند از جایگاه ویژه ای برای قدرت های منطقه ای و جهانی برخوردار است و در صد سال گذشته همواره آبستن تحولات ورقابت های قدرت ها بوده است یا مثلا ترکیه نیز به همین شکل، ذهنیت استراتژیک و نبوغ سیاست مداران آن هم با طراحی راهبرد و بازیگری خوب با رقبا می تواند خلأ منابع و انرژی را با ثروت و موقعیت جغرافیا جبران کند. اتفاقی که ما برای ایران شاهد آن نبودیم و نیستیم بهترین موقعیت ژئوپلیتیکی را داریم، محل تلاقی سه قاره بزرگ هستیم، محل اتصال مثلث انرژی دنیا هستیم(خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز) و خودمان هم که سرشار از منابع هستیم اما متاسفانه فاقد جایگاه ویژه در ساختار تجاری جهانی هستیم این یعنی صرف داشتن جغرافیای خوب و کم نظیر نمی تواند خلأ ها را بر طرف کند یا اینکه دشمن را اذیت کند بازیگر خوب آن است که المان های قدرت را وارد چرخه تجاری، اقتصادی و بازار های بین المللی کند یا اینکه در نقطه ثقل کریدور های بین المللی قرار گیرد تا به راحتی او را منزوی نکنند یا اینکه به راحتی مورد تحریم قرار نگیرد شاید بتوان قدم جدید ایران در حوزه سیاست های منطقه ای مثل توافق با عربستان و امارات و...را در همین افق و دیدگاه تعریف کرد. ابوقاسم