دیروز در منطقه شوش و مولوی با یکی از جانبازان عزیز قرار داشتم
تا یجایی لوکیشن خوب رفتم تا اینکه اشتباهی رفتم تو یه کوچه و ادامش داستان شد واسم
کوچه های تنگ و یه طرفه (که اصلا یه طرفه نبودش😁) در کنار ویراژ موتوری ها باعث شد یجایی تو کوچه گیر بیافتم
پیاده شدم گفتم آقا من نمیتونم اینجا رو رد کنم
یه پسر با مرام از موتورش پیاده شد گفت داداش الان درستش میکنم
اما خخ بعدش خودش گیر افتاد 😂 و منم شرمند شدم
ساعت ۳ قرار جلسه بود و من ساعت پنج رسیدم و جلسه رو بیست دقیقه ای تموم کردم که به جلسه بعدی برسم 😁
خلاصه اینکه کلا اونور داستانش فرق میکنه و واقعا رانندگی هم اونجا فرق میکنه
ابوقاسم