خاطرات اوباما در کتاب سرزمین موعود
با توجه به همه این دلایل، من و تیمم بیشتر مراحل انتقال را صرف بحث در مورد اینکه چگونه می توان به جای شروع جنگی دیگر، از طریق دیپلماسی، مانع دستیابی ایران به سلاح هسته ای شد، کردیم. ما درباره یک استراتژی دو مرحله ای به توافق رسیدیم.
از آنجا که از سال 1980 تقریباً هیچ ارتباط سطح بالایی بین ایالات متحده و ایران وجود نداشته است، مرحله یک شامل ارتباط مستقیم بود. همانطور که در سخنرانی مراسم تحلیف خود گفتم، ما آماده بودیم تا دستمان را به سوی کسانی که می خواهند مشت هایشان را باز کنند، دراز کنیم.
طی چند هفته از آغاز به کار، نامه ای محرمانه از طریق کانالی که با دیپلمات های ایرانی در سازمان ملل داشتیم برای ...ایران ارسال کردم و پیشنهاد دادم گفتوگوی میان دو کشور را درمورد موضوعات مختلف ازجمله برنامه هستهای ایران آغاز کنیم.
پاسخ .... صریح بود: ایران علاقه ای به گفتگوهای مستقیم نداشت. با این حال، وی از این فرصت استفاده کرد و راه هایی برای توقف قلدری امپریالیستی آمریکا، پیشنهاد داد.
رام امانوئل با خواندن نسخه ای از نامه ...ایران، که از فارسی ترجمه شده بود، گفت: "به گمانم نمیخواهد به این زودیها مشتش را باز کند." ....
واقعیت این بود که هیچ یک از ما در کاخ سفید انتظار پاسخ مثبت را نداشتیم. به هر حال من نامه را فرستاده بودم، زیرا می خواستم ثابت کنم که آنچه مانع دیپلماسی می شود نه سخت گیری آمریکا بلکه ایران است.
ابوقاسم
https://eitaa.com/aboghasm