همیشه توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها است که می شود با آن به دل دریا زد و طوفان به پا کرد اما خب بغض خفه کننده نسبت به روایت کوچه های مدینه داستانش فرق می کند و جنس این غم خانمان سوز یک طرف همه غم های دنیا طرفه دیگه غمِ نفهمیدن زهرای مرضیه(در لحظاتی که برای فرهنگ سازی امر ولایت درب خانه انصار و مهاجر رفتند...) آنقدر جگر سوز است، آنقدر کمر شکن است که باید دیوانه شد و غرق خجالت. آه که این صحنه فقط و فقط و فقط خون گریستن می خواهد تا اینکه ضربان قلب بایستد. نمی شود از خون ریخته شده در کوچه های مدینه و چرایی آن گذشت. امشب به هر مساله ای فکر کردم به مدینه و غربت ترسناک آن رسیدم خب این هم بخشی از داستان غم انگیز تاریخ است که دل ها را سوزاند ابوقاسم