.
۴- به عنوان مثال، پدیده زشت و خانمانسوز توزیع مواد مخدر را در نظر آورید. بدیهی است که حساب قاچاقچیان کلان از خردهفروشان و فریبخوردگانی که معتاد شدهاند جداست و مجازات یکسانی ندارند ولی به هیچیک از آنها نباید اجازه ادامه مسیر داده شود، چرا که خردهفروشان و معتادان اگرچه در مقایسه با قاچاقچیان کلان جرم کمتر و سبکتری دارند و برخی از آنها شاید جرم مشخصی هم نداشته باشند ولی تمامی این زنجیره، در اقدامی مشترک و هماهنگ، ساز بد صدای قاچاقچیان کلان مواد مخدر را کوک میکنند و همه آنها در ادامه توزیع مواد مخدر و آوار شدن این بلای خانمانسوز بر سر مردم و خانوادهها نقش دارند. اما این که کدام یک جرم سبکتری داشته و یا فریبخورده هستند و کدام یک در شمار عوامل اصلی میباشند، مسئلهای است که تشخیص آن برعهده دادگاه است و با هیچ منطق شرعی و قانونی نمیتوان به آنها اجازه ادامه مسیر داده شود! آیا مضحک نیست که به معتادان و توزیعکنندگان مواد مخدر گفته شود، فعلاً به فعالیت خود ادامه بدهید تا روی شما کار فرهنگی صورت بدهیم و ببینیم کدامتان فریب خورده و کدامتان مقصر هستید؟!.... خُب ضمن روشنگری و کار فرهنگی از رواج مواد مخدر و یا ترویج بیحجابی جلوگیری کنید. انجام همزمان این دو اقدام که ناممکن نیست و به آسانی قابل انجام است. اینطور نیست؟!
به قول حضرت امام - رضوان الله تعالی علیه- « اگر ما یک قدم عقب برویم دشمنان ما ده قدم جلو میآیند».
۵- با توجه به صورتمسئله و آسیبرسانی کشف حجاب به عفت عمومی، نمیتوان و نباید با استناد به اینکه برخی از کشف حجابکنندگان فریب خوردهاند، از مقابله با آنها و پیشگیری جدی از کشف حجاب خودداری کرد! چگونه میتوان تشخیص داد که فلان کشف حجابکننده فریب خورده است یا نظر سوئی دارد؟! به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب «خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزه با حجاب است». از این روی تبیین ماجرا برای این عده از فریبخوردگان ضروری است و باید ضمن توجه دادن آنها به اهمیت حفظ حجاب، آنان را از پشت صحنه ماجرا نیز باخبر کرد. در این حالت، همانگونه که رهبر حکیم انقلاب تشریح فرمودهاند به یقین اگر بدانند «جاسوسهای دشمن و دستگاههای جاسوسی دشمن، دنبال این قضیّه هستند، حتماً نمیکنند». اما، تبیین چگونه و چه هنگام باید صورت بپذیرد؟
۶- تبیین ماجرا از سوی رسانهها ضروری است ولی اولاً کافی نیست و ثانیاً؛ این روزها، دهها رسانه وابسته به دشمن و یا پادوهای داخلی آنها نیز به القای توهم در این زمینه مشغولند و نمیتوان فریبخوردگان را به حال خود گذاشت و امیدوار بود که در بازار مکاره روشنگری دلسوزان و سمپاشی دشمنان، آب را از سراب و حقیقت را از مجاز تشخیص بدهند. بلکه وظیفه نظام اسلامی است که به آنها در کشف حقیقت و درک واقعیت کمک کند. اولین گام ضروری و اجتنابناپذیر در این مسیر، پیشگیری جدی از کشف حجاب آنان است. همانگونه که معتاد فریبخورده را به حال خود رها نمیکنند تا با اندرز و نصیحت از این بلای خانمانسوز دست بردارد بلکه ابتدا و در اولین گام مانع استفاده او از مواد مخدر میشوند و در گام بعدی، برای آگاهی او از عواقب خطرناک اعتیاد و ضرورت ترک آن تلاش میکنند.
۷- و بالاخره، در این عرصه اشاره به خاطرهای میتواند گرهگشا باشد؛ بخوانید!
مرحوم اعتمادزاده، با نام مستعار «بهآذین» یکی از اعضای برجسته حزب توده بود. ادیبی توانمند بود و قلم شیوایی داشت. رمان «دُن آرام» اثر «میخائیل شولوخف» نویسنده بلند آوازه روسیه در قرن بیستم را به زیبایی ترجمه کرده بود. بسیاری بر این باورند که بهآذین با ترجمه زیبای «دُن آرام» به رمان شولوخف ارزش افزوده داده است. بعد از بازداشت اعضای حزب توده، با اشاره حضرت امام(ره) و به اتفاق دو تن دیگر از برادران سپاه برای بحث و گفتوگو با برخی از اعضای این حزب و مخصوصاً احسان طبری که حضرت امام روی ایشان تاکید داشتند به دیدار آنها رفته بودیم. بعد از بازگشت مرحوم احسان طبری به دامان اسلام عزیز که فقط به فقط از الطاف خدای مهربان بود، به سراغ به آذین رفتیم. اولین سؤالش این بود که برای چه آمدهاید؟! گفتیم؛ ما [یعنی نظام اسلامی] متاع گرانبهایی داشتیم که از ما دزدیدهاند. آمدهایم متاع خود را پس بگیریم! با تعجب پرسید متاع به سرقت رفته شما به من چه ربطی دارد؟! گفتیم؛ آن متاع گرانبها خود شما هستید! ولی مشکل ما این است که شما به دشمنان وطن خویش که شما را از ما دزدیدهاند اعتماد بیشتری دارید تا به ما و نظام اسلامی و مردمی که متعلق به آنها هستید...