🌧 مگر نه که تو عاشقی؟ مگر نه که میخواهی حب دلت راه بگیرد به دل همهی آدمیان؟ مگر نه باورت است محبوبت عزیزترین انسانهاست؟ والاترینشان؟ مگر نه به قلبت نشسته کهکشانها و تمام هستی سنگریزهی گیرافتادهایست میان شیارهای ته نعلین معشوقت؟ مگر نمیگویی اویی را دوست داری که فرزند رسولیست طاعتش نشسته بر کنار طاعت پروردگار؟ حالا یکی میخواهد بیاید عشق بازیات را ببیند با محبوبی که آوازهاش عالمی را گرفته. چهطور صدایش میزنی که کیلوکیلو دُر و گوهر از زبانت بریزد؟ با چه آوایی خطابش میکنی تا هزاران پرهی گل روی لبهات بروید؟ یکی میخواهد بیاید توی هیئتی که شنیده است بردن نام صاحبش دلها زیر و رو میکند. با چه عبارتی صاحب را خواهی خواند که لیترلیتر مشک و گلاب از گوشهی دهانت سرریز شود؟
🌧 مگر نه ادعا داری علیابنابیطالب (علیهالسلام) همانی است که باید راهش بگیری و خودت را شبیهش کنی؟ بدان که نمایندهی مشرکین قریش _سهیل بن عمرو_ از نبی خاتم (صلیالله علیه و آله) خواست تا به جای «بسمالله الرحمن الرحیم» در صلحنامه، همان عنوان رسمی مشرکین _ بسمکاللهم_ نوشته شود. پیامبر اکرم از مقتدای تو خواست آنگونه بنویسد و او هم اجابت کرد. سپس پیامبر اکرم گفت نوشته شود «این توافقی است میان محمد رسولالله و سهیلبنعمرو». سهیل اعتراض کرد اگر ما تو را رسول خدا میپنداشتیم پس چه این همه جنگ و جدال که از برش صلحنامه آید؟ گفت معمولی بنویس محمدبنعبدالله. رسول خدا از پسر عمویش خواست تا پاک کند و آنگونه بنویسد که ابنعمرو میخواهد. دست مقتدایت ماند. ماند و از پس پاک کردن لفظ «رسولالله» برنیامد. آنقدر سختش بود که پیامبر خاتم مسئله را از چشمانش خواند و خود آنچه که سهیل خواسته بود پاک کرد.
🌧 آی عاشق؛ یکی میخواهد بیاید به جلسهای که در آن میخواهی هر شب معشوقت را به همهی عالم معرفی کنی.
میتوانی او را که میخواهد از عشقت بشنود، آنگونه نگه داری که اگر علیبنابیطالب (علیهالسلام) را موقع خشکیدن دستش در پی پاک کردن بخشی از نام محبوبش از صلحنامهی حدیبیه میدید؟
https://eitaa.com/abri_sham