بسم الله الرحمن الرحیم امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه: تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ؛ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ یُحْرِقُ، وآخِرُهُ یُورِقُ. از سرما در آغاز آن (پاییز) بپرهیزید و در آخرش (بهار) از آن استقبال کنید، زیرا در بدن‌هاى شما همان می‌کند که با درختان انجام می‌دهد؛ آغازش می‌سوزاند و آخرش می‌رویاند و برگ می‌آورد. [حکمت ۱۲۸ نهج البلاغه] گفت پیغمبر ز سرمای بهار / تن مپوشانید یاران، زینهار زانک با جان شما آن می‌کند / کان بهاران با درختان می‌کند لیک بگریزید از سرد خزان / کان کند کو کرد با باغ و رزان راویان این را به ظاهر برده‌اند / هم بر آن صورت قناعت کرده‌اند بی‌خبر بودند از جان آن گروه / کوه را دیده، ندیده کان به کوه آن خزان نزد خدا نفس و هواست / عقل و جان عین بهارست و بقاست مر ترا عقلی است جزئی در نهان / کامل‌العقلی بجو اندر جهان جزء تو از کل او کلی شود / عقل کل بر نفس چون غلی شود پس به‌تأویل این بود کانفاس پاک / چون بهارست و حیات برگ و تاک از حدیث اولیا نرم و درشت / تن مپوشان زانک دینت راست پشت گرم گوید، سرد گوید، خوش بگیر / تا ز گرم و سرد بجهی، وز سعیر گرم و سردش نوبهار زندگی است / مایه صدق و یقین و بندگی است زان کزو بستان جان‌ها زنده است / زین جواهر بحر دل آگنده است بر دل عاقل هزاران غم بود / گر ز باغ دل خلالی کم شود [مثنوی، دفتر اول، بخش 101]