اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ◀️💥▶️ ذوالقرنین در قرآن - قسمت دهم ﺑﻪ ﻗﻮلی به ذوالقرنین می‌گویند نمی‌شود بیائی پیمانکار ما شوی؟ ما پول بدهیم برای ما سد بزنی؟ ذوالقرنین ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻧﻪ، اینکار پولی نیست، ﺧﻮﺩتان ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺎئید... ﺗﺎ ﺧﻮﺩتان ﻧﯿﺎئید ﺣﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ. ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﺎﺕ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﺫﻭﺍﻟﻘﺮﻧﯿﻦ ﺍﺛﺮﯼ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﯿﺪ، ﺫﻭﺍﻟﻘﺮﻧﯿﻦ ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ؟ در آﯾﺎﺕ ﺍﺷﺎﺭﻩﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻧﻪ، همه جا ذوالقرنین ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺵ تنهاﺳﺖ، کوروش هر میرفت سپاه عظیمی دنبالش بودند، خدم و حشم همراهش بودند، اما ذوالقرنین خودش تنهاست... می‌گوید "أَجْعَلْ" ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻫﻢ "بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا" ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺩﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻫﻢ... ﺁﻥ قوم ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ؟ ﺳﺪ میﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ، ﺫﻭﺍﻟﻘﺮﻧﯿﻦ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺳﺎﺯﻡ؟ "ﺭﺩﻡ" ﻣﯽﺯﻧﻢ... ﺭﺩﻡ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ سد ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻧﻔﻮﺫ ﺭﺍ "ﺭﺩﻡ" ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺑﻌﺪ ﺣﺎﻻ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﺩ... ﺩﻗﺖ ﮐﻨﯿﺪ گفتند ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺳﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺳﺪﯼ ﺑﺰﻥ، ﺫﻭﺍﻟﻘﺮﻧﯿﻦ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺯﻧﻢ... "آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ" ﺗﮑﻪﻫﺎﯼ ﺁﻫﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ، تا ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ" تا زمانی که بین کناره‌های کوه ﻣﺴﺎﻭﯼ شود، ﭘﺮ شود ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﮐﻨﺎﺭﻩﻫﺎﯼ ﮐﻮﻩ، "بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ" عرب به دو لبه‌ای که در حالت عادی نباید با هم تماس داشته باشند می‌گوید "صدف"، تصادف هم که ما می‌گوئیم از ریشه صدف گرفته شده، تصادف یعنی دو چیزی که در حالت عادی نباید با هم برخورد داشته باشند، استثنائاً به دلایلی با هم برخورد می‌کنند... اینجا ذوالقرنین می‌گوید "بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ" را با آهن پر کنید تا لبه‌های آن به هم برسد... بعد گفت "قَالَ انفُخُوا" ﺑﺪﻣﯿﺪ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺭﻩﻫﺎ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺁﻫﻦ ﻫﺎ ﺫﻭﺏ ﺑﺸﻮﺩ. "حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا" ﺗﺎ ﻭقتی ﻛﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁتشی ﺳﺮﺥ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ﮔﻔﺖ: ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﺲ ﮔﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﺭﻭی ﺁﻫﻦﻫﺎﻯ ﻣﺬﺍﺏ ﺑﺮﻳﺰم. ﺑﻌﺪ ﻣﺲ ﺭﺍ ﺫﻭﺏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﯿﻦ ﺁﻫﻦﻫﺎ ﺗﺎ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍ ﯾﮑﭙﺎﺭﭼﻪ ﮐﻨﺪ ﻭ "ﺭﺩﻡ " ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺖ... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ادامه در قسمت یازدهم ✍️ حبیب الله یوسفی