🕊🌹🕊
🕊
#بر_بال_خاطره_ها 🕊
📝 خاطرات آزاد سازی جاده پیرانشهر به سردشت!!
🔹
#قسمت_سوم
📌ساعت حدود ده صبح بود و با هر زحمتی که بود به نیمه جاده رسیده بودیم.
📌چون خدمه تیربار دوشکا دائم هوشیار و پشت تیربار میایستاد به همین دلیل دستانم با توجه به دستکش پشمی یخ زده بود .
📌به یک سرا شیپی رسیدیم .
تویوتای کالسکهای جلوتر از ما حدود بیست متر فاصله داشتند. اما تویوتای ما دو چرخش زنجیر بسته بودیم و به همین دلیل حرکت ما بسیار سخت و کند بود .
📌به سربالایی رسیدیم ارتفاع برف بسیار زیاد بود و از حرکت بازماندیم. ارتفاع برف آنقدر زیاد بود که تا زیر لبه شیشه های بغل برف آمده بود.
📌شهید بزرگوار با دیدن ما که از حرکت مانده بودیم بلافاصله بطرفمان با پای پیاده حرکت کردند. البته با سختی و زحمت از روی برف حرکت میکردند و بعضی جا غلط میخوردند .
📌همیشه در ماشین ما بیل و کلنگ بود و سریع شروع به پاک کردن برفها از زیر چرخها کردیم که در این حین
#شهید_کاوه با در دست داشتن یک جفت زنجیر به ما
رسیدند و بلافاصله شروع به کار کردند. هرچه اصرار کردم شما کار نکنید قبول نکردند و مشغول برف روبی بودند.
📌حتی به ما فرمود که کار برای خدا لذت دارد و حاضر نیستم ازاین لذت محروم شوم .
📌دستانم یخ زده بود حتی آثار کبودی روی دستم پیدا بود .اما به قول
#شهید_کاوه کار برای خدا هم ارزشمند بود وهم لذت داشت .
🎙
#راوی: جانباز، حاج یدالله نویدی مقدم
#ادامه_دارد....
@achegan🌴