فقر و غنا به چهار معنی در آیات و روایات معصومان به کار رفته که سه معنای اول آن ناظر به مفهوم اقتصادی این دو کلمه نیست(ادامه دارد )🌷 معنای اول، فقر ذاتی و نیاز همیشگی انسان به خداوند است. قرآن می‏فرماید: «یا ایهاالناس انتم الفقراء الی اللّه‏ و اللّه‏ هوالغنی الحمید» (فاطر /15)🌷 معنای سوم، فقر معرفت است و بی توجهی به حقایق جهان و نقطه مقابل آن، بصیرت و درایت است. علی علیه‏السلام می‏فرماید: «لاغنی کالعقل و لافقر کالجهل🌷 معنای دوم، فقر نفس است. انسانی که خود را نیازمند و برده مال و مقام می‏بیند، در حقیقت، فقر در جان و روحش ریشه دوانده که بدترین فقرهاست. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «فقر النفس شرّالفقر.»(67) این همان طمع و آز است که جان را از درون می‏سوزاند. پیامبر فرمود: «ایّاک و الطمع، فانّه فقر حاضر وعلیک بالیاس عما فی ایدی الناس.»(68) این فقر نوعی بیماری روانی و ضعف نفسانی است. این فقیر هرچه کسب کند بر فقرش افزوده و شعله‏های طمعش بیشتر می‏گردد. در مقابل، غنای از دیگران و دل نبستن به جاه و مقام آنان، دوای این بیماری است.🌷 معنای چهارم که مورد بحث ماست، فقر و غنای مالی است. فقر مالی از دید اسلام امری مطلوب معرفی نشده، بلکه چیزی منفور که می‏تواند سبب مشکلات اخلاقی و اجتماعی بزرگ گردد، شناخته شده است. فقر عاملی است که بسیاری از بدبختیهای بشر از آن ناشی می‏شود. ریشه بسیاری از جرمها و تبهکاری ها را باید درفقر مادی جست و جو کرد و نکوهشی که درباره فقر رسیده، شاهدی بر لزوم رفاه عمومی و دستیابی افراد به حداقل نیازها و زندگی با کفاف است.🌷