همین  الهه‌ی ناز بنان مرا کافی‌ست که شاعرم من و یک ناگهان مرا کافی‌ست تو هر کجای جهان خواستی بگرد‌ ، اما من اصفهانم و نصف جهان مرا کافی‌ست تو با تمام جهان جام جام خالی کن فقط به‌یاد تو یک استکان مرا کافی‌ست به یک اشاره‌ی چشمت شبی مجاب شدم که یک ستاره از این آسمان مرا کافی‌ست همان دو چشم که همسایه‌های هم‌سویند میان اینهمه نامهربان مرا کافی‌ست تو هم تبسم مهری و هم تجسم قهر همین نوازش یک‌ در میان مرا کافی‌ست نه زیر سایه‌ی شاهم نه یار خلوت شیخ سه‌تار و گوشه‌ای از اصفهان مرا کافی‌ست من و تو جان هم و نیمی از تمام همیم که تا رسیدنت این نیمه‌جان مرا کافی‌ست 🌱| @adabi_bnd