مامانم داشت روی مبلامون ملافه مینداخت (چون مبل هامون رنگ هاش روشنه کثیف میشه) وقتی ملافه رو انداخت داشت کوسن ها رو روی مبل میچید بابام گفت اینکار نکن کوسن ها رو بزار زیر بعدش دیدیم مامانم نشسته رو زمین داره کوسن ها رو زیر مبل میزاره😂😂😂 قشنگ داشت میچید زیر مبل😂😂😂😂😂 بابام میگه چکار میکنی😳 میگه خودت گفتی بزارم زیر میگه زیر ملافه منظورمه😂😂😂😂😂😂 من نابود شدم از خنده😂😂😂😂😂 😁🖐 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• سلام به همگی 😎🖐 یه سری اول راهنمایی بودم رفتیم تهران اولین باری بود ک میرفتیم با یه خانواده دوست بودیم دختراش یه دوسالی از من بزرگ بودن حسابی هم اهل آرایش بودن. هیچی آقا شام خوردیم تو پارک هم بودیم اینا گفتن پاشو بریم دور بزنیم منم یه مداد از کیف مامانم کش رفتم که از بابام اینا دور شدیم بمالم خوشگل بشم😌 منم تا دور شدیم اینا حواسشون نبود مداد و از جیبم درآوردم سفففففففت مالیدم اینا هم هیچی به من نگفتن بعد حسابی دور زدن و اینکه کلی همه بهم نگاه کردن رفتیم دستشویی یهو دیدم لبامو دور لبام سیاهههههههه 😱وای خاک تو سرم نگو مداد چشم مشکی از این روغنیا که دیگه تصور کنید چیه مالیده بودم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•