#خاطرات_امیرالمومنین_علیه_السلام
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت بیست و پنجم
✳️ پاسخی به فرصت طلبی ابوسفیان
🔻بیعت مردم با ابوبکر به پایان رسیده بود که عباس و ابوسفیان سراغ من آمدند و پیشنهاد بیعت با من را مطرح کردند و در پاسخ آن دو، خطاب به مردم گفتم:
ای مردم! امواج فتنه ها و گرداب های بلا را با کشتی های نجات در هم بشکنید، از اختلاف و پراکندگی بپرهیزید. رستگار آن کسی است که با یاران به پا خیزد یا از مردم کناره گیری کند و آنان را آسوده بگذارد، این خلافت همچون آبی بد مزه و لقمه ای گلو گیر است. آن کس که میوه را نرسیده بچیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگران بذر بپاشد.
✳️ من و ترس از مرگ؟!!
🔻در موقعیتی قرار دارم که اگر سخن بگویم، می گویند خلافت میخواهد و بر حکومت حریص است و اگر خاموش باشم، می گویند: از مرگ می ترسد. هرگز! من و ترس از مرگ! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس فرزند ابوطالب با مرگ در راه خدا، از علاقه طفل شیرخوار به پستان مادر بیشتر است.
✳️ سکوت برای حفظ دین
🔻 سکوتم برای این است؛ چیزهایی می دانم که بر شما پوشیده است، من برای بازپس گیری حقم منازعه نکردم زیرا می دانستم جمعی با من همراهی و در مقابل جمعی مخالفت خواهند کرد و این دوگانگی به زد و خورد کشیده خواهد شد و نهال نورسته اسلام با اندک تند بادی بیم ریشهکن شدنش می رفت، و دین با این جدال ها در معرض نابودی قرار خواهد گرفت. برخی می خواستند حق بیعتی را که با من داشتند، ادا کنند. اما من در پاسخ گفتم کمی آرام و شکیبا باشید! امید است خداوند با آسانی و بدون درگیری و خونریزی حقم را به من بازگرداند، زیرا امروز اوضاع اینگونه است که بسیاری از مردم بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله گرفتار شک و شبهه شده اند، کسانی به جانشینی آن حضرت چشم طمع دوخته اند که هیچ شایستگی اش را ندارند، از هر گروهی فریاد سهم خواهی در این کار به گوش می رسد! البته روشن است که این همه تفرقه و طمع به دلیل خارج شدن زمام کار از دست من و تسلط یافتن افراد دیگر بر حکومت به وجود آمده است.
📚 منابع:
۱. نهج البلاغه خطبه ۵
۲. تذکرة الخواص صفحه ۱۲۱
۳. الاحتجاج جلد ۱ صفحه ۲۴۳
۴. الخصال صفحه ۳۷۲
📗
کتاب علی از زبان علی
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی