✍ بازنویسی تاریخ زندگی اميرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهلم ❇️ زمینه های انقلاب علیه عثمان 🔹اعضای شورا درصدد خلع عثمان از خلافت 🔻روزی که اعضای شورا با عثمان بیعت کردند، هنوز به شب نرسیده بود که از انتخابشان پشیمان شدند و عقب کشیدند و به جان هم افتادند و یکدیگر را سرزنش‌ها کردند. همچنین طولی نکشید که همان طرفداران عثمان که با استبداد رای او را به خلافت رسانده بودند، وی را تکفیرکردند و از او کناره گرفتند. 🔻عثمان که اوضاع را بحرانی دید، به تکاپو افتاد و سراغ طرفداران خود و سایر اصحاب رسول خدا ﷺ رفت و از آنان عذرخواهی کرد و از مفاسد ایجاد شده اظهار پشیمانی و توبه کرد. 🔻گرفتاری مسلمانان در نتیجه فرمانروایی عثمان بیشتر و دشوارتر از مشکلات پیشین شد؛ به طوری که صبر و تحمل کردن را سخت می‌کرد. این موضوع آن چنان بر من فشار آورد که در وصف نمی گنجد؛ ولی جز صبر و تحمل کردن، چاره دیگری نمی دیدم. 🔻از همان روز بیعت با عثمان، اصحاب شورا که متوجه عملکرد نادرست خود شده بودند، حاضر شدند تا با من بیعت کنند و عثمان را از خلافت خلع و علیه او قیام کنند و اصرار بر درخواست خود داشتند. به خدا قسم همان ملاحظه ها و خیر اندیشی هایی که پیش از این داشتم، این بار نیز مانع از قیام من می شد و می اندیشیدم که حفظ یارانم بهتر و دل آرام تر و روشنی بخش تر است از برپا کردن قیامی که به کشته شدن آنان منتهی شود؛ گرچه می‌دانستم یارانم برای فداکاری و جان باختن در رکاب من آماده اند و هیچ کدام بیم و هراسی از مرگ ندارند. 🔻با توجه به اخلاق و رفتاری که عثمان داشت، موقعیتش روزبه‌روز بحرانی‌تر می‌شد و مردم از دور و نزدیک برای برکناری او و درگیر شدن با او اقدام کردند. من به ناچار خود را کنار کشیدم و حتی یک کلمه آری یا یک کلمه نه در آن اوضاع به زبان نیاوردم. ❇️ نقش طلحه و زبیر و عایشه در انقلاب علیه عثمان 🔻طلحه و زبیر آسان‌ترین کارشان این بود که بر عثمان یورش برند و او را ملامت کنند. در چنین وضعیتی، عایشه نیز سر برآورد و خشمی را که از عثمان در دل داشت، آشکار کرد. ❇️ دلیل اصلی قیام علیه عثمان 🔻هنگامی که فرد سوم به خلافت رسید، خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و دو پهلویش از پرخوری باد کرده و پیاپی در حال خوردن و تهی کردن بود. خویشاوندان پدری او از بنی امیه نیز به پا خاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند. عثمان همانند شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد، آن قدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و به دست و پایش پیچید. اعمال او مردم را برانگیخت و شکم‌بارگی او نابودش کرد. 📚منابع: ۱. الخصال، ج ۲، ص ۳۷۵ ۲. الاختصاص، ص ۱۷۴ ۳. ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۳۵۲ ۴. نهج البلاغه، نامه ۱ ۵. الجمل، ص ۱۳۱؛ شیخ طوسی ۶. الامالی، مجلس ۴۳، ح ۲، ص ۷۱۸ ۷. نهج البلاغه، خطبه ۳ ۸. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸۱ ۹. معانی الخبار، ص ۳۶۰ ۱۰. الارشاد، ج ۱، ص ۲۸۷ ۱۱. الاحتجاج، ج ۱، ص ۴۵۱ ۱۲. تذکره الخواص، ص ۱۱۷ ۱۳. شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۵۱ 📗علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...