✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و نهم ❇️ شرایط پذیرش خلافت 🔸 بیعت فقط در مسجد [ وقتی اصرار مردم از حد گذشت و چاره ای جز پذیرش نداشتم، به آنها گفتم:] 🔻حال که جز بیعت با من، به چیز دیگری راضی نیستید و من نیز چاره‌ای ندارم جز پذیرش درخواست شما، پس به مسجد می رویم و بیعت با حضور همه مردم و رضای مسلمانان انجام می‌گیرد. آنجا هرکس خواست، با من بیعت می‌کند. همچنین به آنها گفتم که بر اساس علم خود با آنها عمل می‌کنم و به گفته گوینده و ملامت‌ سرزنش‌کننده‌ای گوش نمی‌دهم. 🔻[ مردم این شرط را پذیرفتند و گفتند: ما به احکامی که تو صادر کنی، راضی هستیم و در میان ما کسی مخالف تو نیست. با ما مطابق تشخیص خود رفتار کن. ] ❇️ عهد و میثاق الهی برای وفاداری به بیعت و اطاعت 🔻پس همه‌ شما مسلمانان (اعم از مهاجر و انصار و تابعان) با کمال میل و با اختیار خود با من بیعت کردید و من هم از شما پیمان گرفتم و سخت ترین عهد ها و پیمان‌های پیامبران را با شما در میان گذاشتم، تا به من وفادار باشید و دستور مرا بشنوید و از من پیروی کنید. همچنین در کارها خیر خواه من باشید و همراه من با سرکشان بجنگید و با متجاوزان و آن‌ها که از دین اسلام خارج می‌شوند پیکار کنید. 🔻شما بیعت مرا با همه‌ این شرایط پذیرفتید و من هم با شما عهد و میثاق خدا را تازه کردم و شما را در برابر پیمان خدا و رسول( صلی الله علیه و آله و سلّم) متعهد قرار دادم. شما هم دعوت مرا اجابت کردید و خدا را بر شما و بعضی از شما را بر خودتان گواه گرفتم. 🔻از اولین کسانی که بدون هیچ اجباری و کاملا از روی اختیار بیعت کردند، طلحه و زبیر بودند و هیچ‌کس را در بیعت با خویش مجبور نکردم. حتی بعد از انجام بیعت از عمّار و ابن عباس خواستم تا بروند و بین صفوف مردم حرکت کنند و بپرسند که آیا کسی از این بیعت ناخشنود است؟ ولی همه‌ مردم با فریاد بلند از این بیعت ابراز رضایت می‌کردند و قول تسلیم شدن و اطاعت را می‌دادند. امّا من از این بیعت، خوشحال و خرسند و شادمان نشدم. 📚منابع: ۱. تذکرة الخواص، ص۵۷، ۲. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۰۹ ۳. تاریخ طبری، ج۳ ۴. الکامل، ج۲ ۵. الفصول المهمة، ص۶۳ ۶. نهج البلاغه، کلام۹۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...