✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت شصت و چهارم ❇️ پیوند ناراضیان برای فتنه‌ای بزرگ 🔻[ پیوسته از مکه اخبار بیعت‌شکنی طلحه و زبیر و همراهی عایشه با آن دو به ما می‌رسید. توجه همگان به این اخبار جلب شده بود. خطبه‌ای خواندم و در آن به مردم گوشزد کردم: ] 🔻خداوند متعال پیامبری برای هدایت برانگیخت، با کتابی به‌حق گویا و با دستوری استوار. کسی هلاک نشود، جز آن‌که تبهکار باشد. بدعت‌ها به رنگ حق در‌آمده و موجب تباهی امت می شود؛ مگر خداوند ما را از آنها ایمن بدارد [ اما نگران نباشید: زیرا ] حکومتی که از جانب خدا برپاست، حافظ شماست. پس بدون نفاق و کراهت فرمان خدا را گردن نهید. به خدا سوگند، راه درست این است و اگر سستی کنید، خداوند دولت اسلام را از شما خواهد گرفت و پس از آن هرگز آن را به شما باز نخواهد داد و در دست دیگران قرار خواهد داد. 🔻ناکثین عهدشکن که هریک به دلیلی از قدرت من ناراضی‌اند، اکنون به یکدیگر پیوسته‌اند و من تا آنجا که برای وحدت و جماعت شما احساس خطر نکنم، صبر خواهم کرد. آنان برای اجرای آرزوهای خود، اگر فرصتی پیدا کنند، نظام اسلامی را متزلزل می‌کنند و کار مسلمانان را از هم می‌پاشند. آن‌ها از روی حسادت به کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده است، به طلب دنیا برخاسته‌اند. می‌خواهند کار را به گذشته بازگردانند. حقی که شما به گردن ما دارید، عمل کردن به کتاب خدا و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و قیام به حق و برپاداشتن سنت اوست. ❇️ اطلاع رسانی به مردم درباره توطئه‌گران [ در مکه، طلحه و زبیر و عایشه مردم را به شورش علیه من دعوت می‌کردند و آماده حرکت به سمت بصره می‌شدند. برای آماده کردن مردم به مقابله با آنان خطبه‌ای خواندم: ] 🔻خداوند متعال محمد صلی الله علیه و آله را برای هدایت همه مردم مبعوث کرد و او را برای همه جهانیان رحمت قرار داد. او نیز مأموریت خویش را به بهترین شکل انجام داد و پیام پروردگارش را به مردم رساند. خداوند به برکت وجود او، اوضاع از هم گسیخته را نظام بخشید، مردم پراکنده را گرد هم آورد، گسست‌ها را ترمیم کرد، راه‌ها را امن و خون‌های مردم را حفظ کرد. خداوند به واسطه او، میان کینه‌توزان و دشمنان و آتش‌های افروخته از حقد و کینه و عداوت‌های پابرجای در دل‌ها، دوستی و الفت پدید آورد. آنگاه او را به سوی خویش فراخواند، در حالی که از او کمال رضایت را داشت؛ زیرا در هیچ‌یک از امور رسالتش کوتاهی نکرده بود و تقصیری در تبلیغ رسالت نداشت. 🔻پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشامدهای ناگوار و کشمکش‌هایی در امر جانشینی آن حضرت واقع شد، تا آنکه ابوبکر زمام خلافت را در دست گرفت و بعد از او، عمر و پس از وی نیز عثمان به خلافت رسید. درباره حوادث دوران عثمان و سرنوشت وی اطلاع کافی دارید. تا این که سراغ من آمدید و از من درخواست کردید تا بیعت شما را بپذیرم. اما من حاضر به قبول بیعت نشدم و شما اصرار کردید. دست خود را بستم و شما با فشار بازش کردید. دستم را عقب کشیدم و شما دستم را گرفتید و به سوی خود کشیدید. برای بیعت با من، همانند شتران تشنه که اطراف برکه گرد می‌آیند، اطراف‌ من اجتماع کردید و چنان هجوم آوردید که گمان کردم در فشار جمعیت کشته خواهم شد یا برخی از شما در این ازدحام کشته خواهید شد. در نهایت، دست خود را گشودم و با کمال اختیار با من بیعت کردید. 🔻طلحه و زبیر نخستین افرادی بودند که با من بیعت کردند. آن‌ها بدون هیچ اجبار و اکراهی و در کمال آزادی با من بیعت کردند؛ اما اندکی از بیعتشان نگذشته بود که برای رفتن به عمره از من اجازه گرفتند و خدا می‌داند که آنان قصد نیرنگ و خدعه کردن داشتند. من برای اتمام حجت، با آن‌ها تجدید عهد کردم تا برای امت اسلام فتنه‌انگیزی نکنند. آن‌ها نیز تعهد دادند که بر عهد خویش وفادار بمانند؛ اما به عهد خود وفا نکرده و نقض بیعت کردند. شگفتا که این بی وفاها در مقابل ابوبکر و عمر مطیع و رام بودند؛ ولی با من به مخالفت برخاستند! با اینکه من کمتر از آن دو نفر نیستم و اگر بخواهم می‌گویم... . 🔻پروردگارا! داد مرا از این‌ها بگیر که حق مرا ضایع کردند و امر مرا کوچک انگاشتند و مرا بر آن‌ها پیروز کن. 📚منابع: ۱. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹ ۲. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۶ ۳. الإرشاد، ج۱، ص۲۴۴ ۴. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...