✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت هفتاد و ششم ❇️ پاسخ به نامه طلحه و زبیر [ من در پاسخ پیام طلحه و زبیر به خداش گفتم: ] 🔻به طلحه و زبیر بگو: سخن شما حجت علیه شماست و استدلال شما بر محکومیتتان کفایت می‌‌کند! اما خدا مردم ستمکار را هدایت نمی‌کند. شما معتقدید برادر دینی من و عموزاده من هستید. نسبت را منکر نیستم؛ گرچه هر نسبتی بریده شده، جز آنچه اسلام پیوند داده است. اما اینکه گفتید برادر دینی من هستید، اگر راست می‌گویید، شما با افروختن آتش جنگ علیه من، برخلاف کتاب خداوند در حق برادر دینی خود رفتار کرده‌اید؛ بنابراین به‌دروغ، خود را برادر دینی من دانسته‌اید. 🔻اینکه ادعا می‌کنید پس از وفات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از مردم کناره گرفته‌اید، باید بگویم ممکن است آن روز به خاطر من و رعایت حق بوده است، اما امروز به دلیل اینکه از من کناره گرفته‌اید، آن را نقض کرده و خلاف حق رفته اید. و اگر از روز اول به ناحق از مردم کناره گرفته‌اید، بدانید هم گناه کناره‌گیری اول را به گردن دارید و هم گناه کناره‌گیری اخیر خود را! بماند که در حقیقت، هدف شما از همراهی نکردن با مردم، پس از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چیزی نبوده است جز طمع و آرزوی دنیا! بلی، تنها اعتراض شما به من این است که امید شما را به یاس مبدل ساخته‌ام. خدا را شکر می‌کنم که به دین من اعتراض و انتقاد ندارید. آری، علت اینکه امید شما را قطع کرده‌ام، این است که شما از حق روی‌گردان شدید و تعهداتِ برحق خود را از دوشتان باز کردید و به دور انداختید؛ مانند چهارپای سرکشی که مهار خود را بگسلد! پشت و پناه من خدای یکتاست که هیچ شریکی برای او قرار نمی‌دهم. و شما هم نگویید یاوران تو سستِ کم سودند؛ زیرا با این گفته علاوه بر نفاق، گرفتار شرک هم می‌شوید! 🔻اینکه گفتید من شجاع‌ترین مبارز عرب هستم و از لعن و نفرین من نگرانید، باید بدانید که هر جایگاهی عمل خاص خود را دارد. وقتی که نیزه‌ها درهم شود و اسب‌سواران همانند موج به حرکت درآیند و نفس‌های شما در سینه‌هایتان حبس شود، آن وقت است که خداوند مرا با آرامش دل یاری می فرماید! 🔻پروردگارا! زبیر را با بدترین مرگ به قتل برسان و در حالت گمراهی خونش را بریز و طلحه را خوار و ذلیل کن و در آخرت، بدتر از این برای آن‌ها ذخیره کن، که به من ستم روا داشتند و بر من افترا بستند و شهادت خود درباره مرا کتمان کردند و از دستورهای تو و رسولت در حق من، سرپیچی کردند! ❇️ پیام خاص برای زبیر [ عبدالله بن عباس را برای مذاکره با زبیر فرستادم و به وی گفتم: ] 🔻با طلحه دیدار مکن؛ زیرا در مواجهه با طلحه، او را همچون گاو وحشی می یابی که شاخش را راست کرده و آماده نبرد است. سوار بر مرکب سرکش شده است و می‌گوید: رام است. با زبیر دیدار کن که نرم‌خوتر است. به او بگو پسر دایی‌ات می‌گوید: در حجاز مرا می‌شناختی و اکنون در عراق مرا نمی‌شناسی؟ چه شد که از پیمان خود بازگشتی و بر من تاختی؟! 📚منابع: ۱. کافی، ج۱، ص۳۴۳ ۲. نهج البلاغه، نامه ۳۱ ۳. العقد الفرید، ج۳،ص۳۱۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...