✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و شصت‌وهفتم ✳️ فصل نهم: دوران غارت‌ها ❇️ بسیج مردم برای عزیمت به جنگ با معاویه 🔹آمادهٔ نبرد با دشمنی شوید که جهاد‌ با‌ او موجب تقرب به‌ خداست [ پس از پایان جنگ نهروان و برطرف شدن مشکل خوارج، بلافاصله مردم را برای جنگ با معاویه و حل مشکل شام دعوت کردم و گفتم: ] 🔻ای مردم، آمادهٔ نبرد با دشمنی شوید که جهاد با او موجب تقرب به خدا و وسیله‌ای برای تحصیل رضای اوست. 🔹مخالفت یاران [پس از جنگ نهروان، خطبه‌ای ایراد کرده و مردم را به جنگ با شامیان دعوت کردم. اما اشعث و یارانش اظهار کردند که آمادگی جنگ را ندارند؛ آنها خستگی، کندی شمشیرها و نیزه‌ها و تمام‌شدن تیرها و سردی هوا را بهانه کردند، من هم چاره‌ای ندیدم جز اینکه به‌همراه یاران باقی‌مانده، وارد کوفه شوم! ] ❇️ اعزام مالک اشتر به مصر و شهادت وی در این مسیر 🔹فراخوان مالک اشتر برای تصمیم‌گیری دربارهٔ مصر [ معاویه پس از معاهدهٔ‌ حَکمیت، فرصت را غنیمت شمرد و لشکری به مصر گسیل داشت. گروه‌هایی از مردم مصر نیز به بهانهٔ خون‌خواهی عثمان، به‌آن لشکر پیوستند و کار بر محمدبن‌ابی‌بکر، استاندار مصر، سخت شد. از آنجا که محمدبن‌ابی‌بکر، جوان کم سن و سال و بی‌تجربه‌ای در جنگ بود، ناچار شدم طی نامه‌ای، مالک اشتر را که آن‌روز استاندار نصیبین بود، به استانداری مصر منصوب کنم. او را فراخواندم. وقتی مالک اشتر آمد، به وی گفتم: ] 🔻جز تو کسی را برای مصر سراغ ندارم، خدای رحمتت کند! به سوی مصر حرکت کن که اگر هیچ سفارشی هم نکنم، اطمینان دارم که رأی و نظر تو درست است. 🔹مالک اشتر؛ مردِ روزهای سخت [ نامه‌ای برای مردم مصر نوشتم و خبر منصوب شدن مالک اشتر را برای استانداری مصر به آنان دادم: ] 🔻اما بعد، بنده‌ای از بندگان خدا را به‌سوی شما فرستادم. مردی که در روزگار وحشت به‌خواب نمی‌رود و در لحظه‌‌های ترس، از دشمن روی نمی‌گرداند. او مالک‌بن‌حارث از قبیلهٔ «مذحج» است. مردم مصر! من شما را بر خود ترجیح دادم و ایثار کردم که او را به‌ دیار شما فرستادم؛ زیرا او را خیرخواه شما یافتم و دیدم که با دشمنانتان بسیار سرسخت است. [ نامهٔ دیگری به مردم مصر نوشتم و آنان را به ایستادگی در برابر دشمنان دعوت کردم.] 🔹شهادت مالک اشتر [ مالک اشتر قبل از رسیدن به مصر، در مسیر، به‌ شهادت رسید. بالای منبر رفتم و خبر شهادت وی را به مردم دادم: ] 🔻بدانید که مالک‌اشتر به شهادت رسید. او به عهد خویش وفا کرد و به ملاقات پروردگارش شتافت. خداوند مالک را رحمت کند که اگر کوه بود، کوه بی‌نظیری بود و همچون صخره‌ها، گران‌سنگ و مقاوم بود. به راستی که زنان از به‌دنیا آوردن همانند مالک عاجزند! آیا شخصی همچون مالک می‌توان یافت؟ تا ابد همانند او را نخواهم دید . ❇️ شهادت محمدبن‌ابی‌بکر، استاندار مصر 🔹 دلجویی از محمدبن‌ابی‌بکر و تشویق او به پایداری [ پس از شهادت مالک‌اشتر، به محمد‌بن‌ابی‌بکر نامه‌ای نوشتم و از وی دلجویی کرده و او را به ایستادگی تشویق کردم. و به او دستور دادم: ] 🔻تو خود برای مقابله با دشمن، لشکر خویش را بیرون بیاور و با آگاهی لازم به‌سوی دشمن حرکت کن و آمادهٔ پیکار باش با کسی که با تو در جنگ است. [ محمدبن‌ابی‌بکر در پاسخ نامهٔ من نامه‌ای نوشت و رضایت و ارادت خود را نسبت به من اعلام کرد و نامه‌هایی را که عمرو‌بن‌عاص برای او نوشته بود، برایم ارسال کرد؛ همچنین مرا از وضعیت لشکرش و سستی برخی از آنها باخبر کرد. 🔹در برابر دشمنت پایداری کن [ من نیز در نامه‌ای او را به مقاومت و عدم سستی در مقابل دشمن تشویق کردم و در پاسخ وی نوشتم: ] 🔻با همه سختی‌هایی که وجود دارد، مردم را به یاری تو دعوت و تشویق می‌کنم و گروهی را به‌یاری تو می‌فرستم. 🔹این فریاد محمدبن ابی بکر است که به گوش می رسد [ در میان مردم خطبه‌ای ایراد کردم و آنان را برای رفتن به مصر و یاری محمدبن‌ابی‌بکر تشویق کردم: ] 🔻اما بعد، ای مردم، این فریاد محمدبن‌ابی‌بکر و برادران شما از مصر است که به گوش شما می‌رسد و می‌خواهند که به فریادشان برسید. همگی در پادگان «جرعه» اجتماع کنید تا اگر خدا بخواهد، فردا در آنجا گرد هم آییم. [ از میان همهٔ آنها، تنها دو هزار نفر بسیج شدند که به فرماندهی مالک‌بن‌کعب‌ارحبی به‌سوی مصر حرکت کردند. پنج روز از حرکت مالک گذشته بود که خبر شهادت محمد‌بن‌ابی‌بکر و سقوط مصر رسید؛ لذا دستور دادم که مالک برگردد. ] 📚منابع: ۱. الامامة‌والسیاسة، ص۱۷۰ ۲. الغارات، ج۱، ص۱۶۴ ۳. نهج‌البلاغه، نامهٔ ۳۸ ۴. الإختصاص، ص۸۱ ۵. تاریخ‌‌طبری، ج۴، ص۷۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...