بلـہ درست است تنها یک دلیل دارد و آنهم ندانسٺن مرگ است کـہ باعث شده بشر تا این حد از مرگ گریزان و خوفناڪ باشد! اما تا کی این فرار کردنها...؟ تا کے کنار نیامدن با سرنوشت و تقدیر...؟ تا کے...؟ آیا بهترین راه فرار کردن از حقیقت است؟ آیا خود را به بیخیالے زدن و به مرگ فڪر نکردن میتواند مشکل گشا باشد؟! در پاسخ باید بگویم:خیر! اصلا چگونه ممکن است... فرار کردن از مرگی کـہ از خودمان به ما نزدیکتر است... 💟 صیاد اجل در پس و گرگ اجل از پی 🔹و آن صید ضعیفم کـہ ره پیش و پسم نیسٺ...! فرار کردݧ کـہ نشد! چگونه ممکن است... بمرگ فکر نکنیم و تا آخر عمر خود را به بیخیالی بزنیم در حالی که مرگ لحظه ای از یاد ما غافل نیست! یاد کردن مرگ تا این اندازه حائز اهمیت میباشد که پیغمبر اکرم رحمة للعالمین،باهوشترین انسانها را کسانی میداند که فراوان به یاد مرگ میباشند و خود را بهتر از دیگران براے آن آماده میکنند! چرا حضرت این تعبیر را بکار برده اند؟ خوب معلوم است! براستی باهوشترین افرادند؛آنانی که خود را برای رویارویی با حقیقتی آماده میکنند که هیچ راه گریزی از آن نیست و انسان در این راه هیچ یار و یاوری ندارد که آنرا از چنگال برهاند؛ پس عاقلانه ترین ڪار پذیرش این حقیقت و آماده کردن خود برای رویارویی با آن است.