اگر آموزه ی تجسد متناقض است، چرا مسیحیان به آن ایمان دارند؟ مکانیسم (ساز و کار) شکل گیری باورها در آدمی از موضوعات خواندنی است. اعتماد یکی از عوامل ایجاد باور است. خیلی وقت ها با اعتماد چنان باوری در فرد شکل می گیرد که برایش کشتارها رخ می دهد؛ برای نمونه به تکفیری ها بنگرید! خیلی از جنگجویان تکفیری از دانش و سواد بالای دینی برخوردار نیستند. آنها منابع مهمی چون: تاریخ ادیان، اسلام، مذاهب، نحله ها و مکاتب، تاریخ قرآن، تفسیر و حدیث، مباحث مرتبط به زبان و سیر تطورات آن، مباحث فلسفی، اعم از فلسفه ی دین، فلسفه های مضاف و ارتباطشان با مباحث دینی، موضوعات مطرح در کلام اسلامی و کلام جدید، مباحث روان شناسی مرتبط با دین و ... را اصلا ندیده و نخوانده اند. این آدم های ساده و متعصب، تنها با نشست و برخاست با شخصیت هایی به ظاهر عالم و تحت تاثیر رفتار اخلاقی و سخنرانی های آتشین شان، با اعتماد به آنها، جنایت ها می کنند و اسلام مهربان را برای قرن ها ترسناک نشان می دهند. در جهان مسیحیت نیز همین حقیقت به چشم می خورد. خیلی از مومنان مسیحی در غرب پیشرفته با همه ی تکنولوژی و پیشرفت ها - که محصول تلاش های عقل تجربی و آزمایشات و آمار و بررسی است – به سادگی بر پایه ی اعتماد، تلقین، القاء و ... به چیزهای بس خرد ستیز، ایمان آورده اند. متاسفانه رد پای عقلانیت انتقادی و کاوش های عقلی/فلسفی در موضوعات دینی دیده نمی شود. تجسم از اصول دین می شود؛ چون مومنان مسیحی به عالمان مسیحی و تفسیرشان از کتاب مقدس اعتماد می کنند، بدون این که ریشه و تاریخ این آموزه را بررسی کنند و اشکالات آن را بخوانند.