شعر خانه نشینی تقدیمتون میشه از فرهنگیار شاعر خاطر گمنام
درخانه نشستم که ببینم ثمرش را
یک ماه دگر،منتظرم برگ و برش را
وقتی سر راه تو یک چاه در آید
هرگز نکنی ریسک و نحویی خطرش را
وقتی که به شهر ولوله از دشمن جانست
باهرچه توان بست،ببند راه و درش
شمسیر اگر دست کسی آمده است جنگ
عقل گفته ببندد زره اش باسپرش را
امسال فقط قطع رحم حکم ثوابست
تا زنده بماند بزنی بوسه برش را
درخانه نشستن شده است کار خدایی
بنشین و ببین ،صبح که آمد،اثرش را
در خانه بمان با زن و فرزند که دشمن
درشهر کمین کرده ببندید گذرش را
شیرینی از این تلخی ایام برآید
فردا ،همه بینند به کشور شکرش را
آیینه جان (در ایتا و سروش)
@aeenejan