💠کرامتى از آیت الله سید على قاضى 🔸🔶استاد مرحوم آیت اللّه حاج شیخ ابوالفضل نجفى خوانسارى فرمودند: ◽️شبى همراه با چند تن از تربیت شدگان استاد، در معیت استاد، به مسجد کوفه براى عبادت و مناجات و راز و نیاز رفـتیم. ◽️در کنار استاد به عبادت مشغول شدیم و با خدا به راز و نیاز پرداختیم. پس از پایان کار چون آماده بیرون رفـتن از مسجد شدیم، ◽️ناگهان مارى بسیار خطرناک و وحشت زا نزدیک جمع ما حاضر شد. جمع دوستان به جز استاد که در آرامشى عجیب قرار داشت به وحشت افـتادند و در ترسى سخت فرو رفـتند ◽️استاد، با همان آرامش و طمأنینه مخصوص به خود رو به مار کردند و گفـتند: اى مار بمیر. مار چون چوبى خشک، بى جان و بى حرکت برجاى ماند و ما هم با آرامشى که به دست آوردیم به طرف بیرون مسجد حرکت کردیم. ◽️چون چند قدم دور شدیم یکى از دوستان براى اطمینان یافـتن از این واقعه که آیا مار در حقیقت با خطاب استاد مرده یا نه به عقب برگشت و با پاى خود به مار زد و مار را در حقیقت مرده یافـت، سپس به جمع ما پیوست و همه راه خود را به سوى نجف ادامه دادیم، ◽️ناگهان استاد رو به آن شخص کرد و فرمود: مار با خطاب من بى جان شد، لازم نبود شما به عقب برگردید و از این واقعه تفحص کنید و مرا امتحان نمایید! ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan