روزی هنگام ظهر حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب سوار هواپیما شدند و خواستند برای اقامه نماز اول وقت از هواپیما پیاده شوند، مسئولان گفتند:در هواپیما بسته است و اجازه خروج به کسی داده نمی شود. شهید دستغیب بسیار ناراحت شدند و آثار افسردگی و بغض در چهره شان نمایان شد. لحظه‌ای به حالت سکوت ایستادند، گویی سکوت نبود که ارتباطی با مبدا هستی و یک تصمیم و گشودن پنجره‌ای برای پرواز بود. موقع حرکت هواپیما رسید، به محض روشن شدن هواپیما، آتشی از داخل موتور هواپیما زبانه کشید و خدمه ی هواپیما هراسان شدند. خلبان بلافاصله هواپیما را خاموش کرد. در باز شد و از مسافران خواسته شد که به سرعت از هواپیما خارج شوند. بعد از آن گفتند: هواپیما دچار نقص فنی شده و دست کم ۴ تا ۵ ساعت تأخیر خواهد داشت. از میان آنها فقط شهید دستغیب بود که از ته دل خوشحال و خشنود بود و مرتب می گفت :نماز، نماز، وقت نماز هزارویک حکایت اخلاقی ص576 ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan