براي زیارتت تشریفات قرار نده میگفتند: «برای زیارتت تشریفات قرار نده؛ همینطور بگو این کار را با شما دارم.» به همسایه جوانی که بیکار شده بود، گفتند: «شما برو شاه عبدالعظیم زیارت کن. زیارت که کردی بگو: آقا! من بیکارم، همین. هیچ‌چیز نمیخواهد بگویی.» خودش گفت: «من برگشتم خانه، صبح زود یک نفر زنگ زد.» گفت: «حسین! بیکاری؟» گفتم: «آره.» گفت: «الآن بیا فلان جا! من رفتم، مرا گذاشت سرِ کار.» می‌گفت: «کارش سبک است؛ یعنی خیلی مهم نیست، ولی سر کار رفتم؛ ماهی اینقدر به من میدهد و در حال حاضر مشغول هستم.» منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه استاد بزرگ اخلاق، آیت‌الله مجتبی تهرانی ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan