🔆یک بار خانه به مرخصی رفت و مادرم سینی غذا را در دستشان گرفتند و آوردندسر سفره. 🔆 آقا گفتند:(( وا مصیبت. فریده! خانم دارد می‌آورد)) 🔆 خواهرم می گفتند: ما تو خانه خیلی کار می‌کردیم اصلاً نمی گذاشتند کار کنند. 🔆 این را وظیفه نمی دانستند که در منزل کار کند. 🔆 می گفتند: اگر خودش دلش خواست انجام دهد ولی مرد حق ندارد بگوید: این کار را بکن، یا مثلاً درست کن. کتاب زندگی به سبک روح الله ص32 ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan