سفر از سکوت پر بود، که صدای باد پیچید
همهجا به رقص آمد، گل و بوته، سرو با بید
درِ گوشِ دشت و جنگل، خنکای باد میخواند
چه شنیده بود شالی؟ که به دست باد رقصید
چه شنید رود از ماه؟ چه شنید پیش ماهی؟
چه گذشت بین آنها؟ که به غیرِ کوزه نشنید
شب و رقص نورِ شبتاب، کف و سوت جیرجیرک
خبری که قاصدک داشت، غزلی که چشمه جوشید
کلمات غنچه کردند، سرِ شاخهی درختان
و ستاره -حرف روشن- به سکوت دشت بارید
گل و برگ و ناودان هم همه شعر میچکیدند
و رسید ابری از راه، به کویرْ شعر پاشید
به سکوت خو گرفتم، کلمات میوه دادند
سرِ هر درخت، گنجشک، غزلی جدید میچید
به سکوت خو گرفتم، وسط کلام دریا
وسط کلام باران، وسط کلام خورشید ...
#محسن_نقدی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha