غمی تلخ و غمی شیرین غمی دلخواه میآید
غم سنگینتر از کوهی که با دل راه میآید
نگاه اشکآلودم گره خوردهست باحسرت...
به آن پرچم که لرزان در نسیم آه میآید
هراسی نیست از شبها، دل این کاروان قرص است
که با آنها در این هجرت نگاه ماه میآید
بپوشد چشم از دنیا، بشوید دست از جانش
در این دشت بلا هر کس که خاطرخواه میآید
بیابان در بیابان روبرویش لشکر کفر است
ولی این مرد از ایمانش مگر کوتاه میآید؟!
بیابان است و خیل گرگها، آه این چه غوغاییست؟!
صدای یوسف ما از درون چاه میآید
نصیبش میشود چشمی، گلویی، دست و بازویی
هر آن تیری و تیغی که در این درگاه میآید
□
تماشا کن ته گودال خون کیست میجوشد؟!
به رگهای زمین گویا که ثارالله میآید
#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha