خواندن روضه‌ات از بس که جگر می‌خواهد کار هر بی‌هنری نیست هنر می‌خواهد یاکریمی به تمنای کریمی که تویی پرشکسته به بقیع آمده، پر می‌خواهد ابرها روی مزارت دلشان می‌گیرد باد هم از سر کوی تو خبر می‌خواهد گرچه بی شمع و چراغ است مزار تو ولی شب ماتم‌زدگان از تو سحر می‌خواهد ای وجودت همه اکسیر، نفهمیده تو را یارت از دشمن اگر کیسه‌ی زر می‌خواهد حرز بازوی پسر داشت نشان از اینکه سرفرازی همه جا اذن پدر می‌خواهد صحبت از عاشقی قاسم و عبدالله است صحبت از وادی عشق است که سر می‌خواهد روضه‌ات با جگر و تشت فقط، کامل نیست روضه‌ات بی کسی و کوچه و در می‌خواهد تشنه‌ی حُسن تو هستند حَسن، مرثیه‌ها شاعر از چشمه‌ی چشم تو نظر می‌خواهد @Aftab_gardan_ha