آقای سیزده (مهرداد نظری)
ارغوان...! این چه رازی‌ست که هر بار بهار با عزای دل ما می‌آید؟ که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین ا
ارغوان..‌. پنجه خونین زمین دامن صبح بگیر وز سواران خرامنده خورشید بپرس کی بر این دره غم می‌گذرند؟