حضرت آیه الله مجتهدی تهرانی فرمودند سلمان و ابوذر غفاری: در حیاۃ القلوب و عیون اخبارالرضا از امام رضا علیه السلام منقول است که سلمان فارسی، ابوذر غفاری را به منزلش دعوت کرد، سلمان نان خشکی در انبان و کیسه خود بیرون اورد و با ابریقی (ظرف آب) آن را تر کرد و پیش روی ابوذر گذاشت. ابوذر گفت: ما اطیب هذا لوکان معهٔ ملح (چقدر خوب و پاکیزه بود اگر با این نان نمک می بود ) سلمان چون این جمله را از ابوذر شنید، بیرون رفت و ابریق خود، برای گرفتن مقداری نمک، گرو گذاشت و چون از خوردن فارغ شدند ابوذر گفت: الحمد لله الذی رز قنا القناعة (شکر خداوند را که قناعت را در زندگی به ما ارزانی داده است) سلمان گفت: لوکان القناعة لم تکن رکوتی مرهونة" (اگر قناعت بود هرگز ظرف آب من به گروگذاشته نمی شد) کتاب آداب الطلاب ص 522 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب