در منابع حدیثی و تاریخی و به صورت پراکنده، نقل‌های مختلفی درباره بی‌حرمتی به حضرت فاطمه(س) آمده است. در یکی از این نقل‌ها چنین آمده است: «عَنِ الْمُعَلَّى عَنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ: لَمَّا أُخْرِج‏ بِعَلِیٍّ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ وَاضِعَةً قَمِیصَ رَسُولِ الله عَلَى رَأْسِهَا آخِذَةً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا فَقَالَتْ مَا لِی وَ مَا لَکَ یَا أَبَا بَکْرٍ تُرِیدُ أَنْ تُؤْتِمَ ابْنَیَّ وَ تُرْمِلَنِی مِنْ زَوْجِی‏ وَ اللهِ لَوْ لَا أَنْ‏ تَکُونَ‏ سَیِّئَةٌ لَنَشَرْتُ‏ شَعْرِی‏ وَ لَصَرَخْتُ‏ إِلَى‏ رَبِّی‏ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ مَا تُرِیدُ إِلَى‏ هَذَا ثُمَّ أَخَذَتْ بِیَدِهِ فَانْطَلَقَتْ بِهِ» ابو‌هاشم می‌گوید: هنگامى که على(ع) را از خانه بیرون بردند، فاطمه(س) نیز پیراهن پیامبر خدا(ص) را روى سرش گذاشت و دست حسنین(ع) را گرفت و به دنبال آن‌حضرت بیرون آمد و خطاب به ابوبکر فرمود: «مرا با تو چکار؟! می‌خواهى بچه‌هایم را یتیم کنى و مرا بی‌شوهر؟ به خدا سوگند! اگر گناه نبود، مویم را پریشان ‌کرده و به درگاه پروردگارم فریاد می‌زدم». مردى از میان آن جمعیت -خطاب به ابوبکر یا عمر گفت: از این کار چه منظورى دارى؟ [می‌خواهى عذاب بر این امّت نازل کنى‏؟] سپس فاطمه(س) دست على(ع) را گرفت و از مسجد بیرونش آورد. از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه فرمود: وَ اللَّهِ لَوْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا مَاتُوا طُرّاً؛ بخدا قسم اگر زهرا سلام اللَّه عليها موى خود را پريشان كرده بود همه مردم يك جا مرده بودند. 📚 الکافی، ج ۸، ص ۲۳۷ @ahadithenabe