◀️ متن صوت جلسه هشتم: غسل های مستحب 💠 وَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ عليه السّلام إِنَّ لِي جِيرَاناً وَ لَهُمْ جَوَارٍ يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا دَخَلْتُ الْمَخْرَجَ فَأُطِيلُ‏ الْجُلُوسَ‏ اسْتِمَاعاً مِنِّي لَهُنَّ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام لَا تَفْعَلْ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هُوَ شَيْ‏ءٌ آتِيهِ بِرِجْلِي إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِأُذُنِي‏ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام تَاللَّهِ أَنْتَ‏ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا فَقَالَ الرَّجُلُ كَأَنَّنِي لَمْ أَسْمَعْ بِهَذِهِ الْآيَةِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَرَبِيٍّ وَ لَا عَجَمِيٍّ لَا جَرَمَ أَنِّي قَدْ تَرَكْتُهَا وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ تَعَالَى فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ علیه السلام قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ صَلِّ مَا بَدَا لَكَ‏ فَلَقَدْ كُنْتَ مُقِيماً عَلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ حَالَكَ لَوْ مِتَّ عَلَى ذَلِكَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ تَعَالَى وَ اسْأَلْهُ التَّوْبَةَ مِنْ كُلِّ مَا يَكْرَهُ فَإِنَّهُ لَا يَكْرَهُ إِلَّا الْقَبِيحَ وَ الْقَبِيحَ دَعْهُ لِأَهْلِهِ فَإِنَّ لِكُلٍّ أَهْلا. 📗 من لا يحضره الفقيه، ج‏١، ص ٨٠. ◀️ مردى به امام صادق عليه السّلام عرض كرد: همانا من همسايگانى دارم كه داراى كنيزكانى هستند كه آوازه‏خوانى ميكنند و عود مينوازند بسا پيش مى‏آيد من داخل بيت الخلا مي‌شوم و به خاطر گوش دادن به ساز و آواز آن كنيزكان مكث در بيت الخلا را طولانى مي‌كنم ، پس امام صادق عليه السّلام به او فرمودند : ديگر چنين كارى نكن، عرض كرد: به خدا سوگند چنين نيست كه من از روى قصد با پاى خود بدان جا روم كه براى آن آواز و صدا رفته باشم بلكه آن صدا و آوازي است كه با گوشم مي شنوم، امام صادق عليه السّلام باو فرمود: ترا بخدا تكرار مكن مگر نشنيده‏اى خداى عزّ و جلّ مي‌فرمايد : همانا گوش و چشم و دل جملگى در پيشگاه خداوند مورد باز پرسى قرار مي‌گيرند . پس آن مرد گفت: گويا من هرگز اين آيه از كتاب خداوند عزّ و جلّ را از هيچ عرب و غير عربى تاكنون نشنيده بودم، حال كه شنيده‏ام ناچار آن كار را ترك كردم، من از خداى تعالى طلب بخشش و عفو و توبه مي‌كنم ، پس امام صادق عليه السّلام به او فرمودند : برخيز و غسل كن و هر آنچه از نماز به خاطرت رسيد به جاى آر، كه تو بر امر و گناهى بس بزرگ مقيم بودى و چه بد وضعى داشتى اگر بدان حال مرده بودى. از خداى متعالى طلب آمرزش و بخشش كن و از او بخواه كه توبه‏ات را از همه بديها بپذيرد، همانا خداوند عزّ و جلّ چيزى را ناخوش نشمرده و نهى نكرده مگر عمل قبيح را و تو قبيح را براى طالبانش واگذار كه هر چيزى سزاوار و در خور گروهى است كه شايسته آنند.