هدایت شده از علی قاسمی
پيامبران پيشين نيز از اين قانون مستثنى نبودند، از چوپانى گرفته، تا خياطى، و زره‌بافى و كشاورزى، اگر مفهوم تضمين روزى از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسيدن روزى باشد، نبايد پيامبران و امامان كه از همه آشناتر به مفاهيم دينى هستند اينهمه براى روزى تلاش كنند. بنا بر اين ما هم مى‌گوئيم روزى هر كس مقدر و ثابت است، ولى در عين حال مشروط به تلاش و كوشش مى‌باشد، و هر گاه اين شرط حاصل نشود مشروط نيز از ميان خواهد رفت. اين درست به آن مى‌ماند كه مى‌گوئيم" هر كس اجلى دارد و مقدار معينى از عمر "مسلما مفهوم اين سخن آن نيست كه اگر انسان حتى دست به انتحار و خودكشى و يا تغذيه از مواد زيانبخش بزند تا اجل معينى زنده مى‌ماند، مفهومش اين است كه اين بدن استعداد بقاء تا يك مدت قابل ملاحظه دارد اما مشروط به اينكه اصول بهداشت را رعايت كند و از موارد خطر بپرهيزد، و آنچه سبب مرگ زودرس مى‌شود از خود دور كند. نكته مهم اين است كه آيات و روايات مربوط به معين بودن روزى در واقع ترمزى است روى افكار مردم حريص و دنياپرست كه براى تامين زندگى به هر در مى‌زنند، و هر ظلم و جنايتى را مرتكب مى‌شوند، به گمان اينكه اگر چنين نكنند زندگيشان تامين نمى‌شود. آيات قرآن و احاديث اسلامى به اين گونه افراد هشدار مى‌دهد كه بيهوده دست و پا نكنند، و از طريق نامعقول و نامشروع براى تهيه روزى تلاش ننمايند، همين اندازه كه آنها در طريق مشروع گام بگذارند و تلاش و كوشش كنند مطمئن باشند خداوند از اين راه همه نيازمنديهاى آنها را تامين مى‌كند. خدايى كه آنها را در ظلمتكده رحم فراموش نكرد. خدايى كه به هنگام طفوليت كه توانايى بر تغذيه از مواد غذايى اين جهان نداشتند روزيشان را قبل از تولد به پستان مادر مهربان حواله كرد. خدايى كه به هنگام پايان دوران شيرخوارگى در آن حال كه ناتوان بودند، روزيشان را به دست پدر پر مهرى داد كه صبح تا شام جان بكند و خوشحال باشد كه براى تهيه غذاى فرزندانم زحمت مى‌كشم. آرى اين خدا چگونه ممكن است به هنگامى كه انسان بزرگ مى‌شود و توانايى و قدرت به هر گونه كار و فعاليت پيدا مى‌كند او را فراموش نمايد، آيا عقل و ايمان اجازه مى‌دهد كه انسان در چنين حالى به گمان اينكه ممكن است روزيش فراهم نشود در وادى گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد و حريصانه به غصب حق مستضعفان پردازد. البته نمى‌توان انكار كرد كه بعضى از روزيهاست چه انسان به دنبال آن برود، يا نرود، به سراغ او مى‌آيند. آيا مى‌توان انكار كرد كه نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما مى‌تابد و يا باران و هوا بدون كوشش و فعاليت به سراغ ما مى‌شتابد؟ آيا مى‌توان انكار كرد كه عقل و هوش و استعدادى كه از روز نخست در وجود ما ذخيره شده به تلاش ما نبوده است!؟ ولى اينگونه مواهب به اصطلاح باد آورده و يا به تعبير صحيحتر مواهبى كه بدون تلاش، به لطف خدا، به ما رسيده اگر با تلاش و كوشش خود از آن بطور صحيحى نگهدارى نكنيم آنها نيز از دست ما خواهد رفت، و يا بى‌اثر مى‌ماند. حديث معروفى كه از على ع نقل شده كه فرمود: و اعلم يا بنى! ان الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك:" بدان فرزندم، روزى دو گونه است، يك نوع آن همان روزيهايى است كه تو بايد به جستجويش برخيزى، و گونه ديگرش روزيهايى است كه آن در جستجوى تو است و به سراغ تو مى‌آيد " نيز اشاره به همين حقيقت است. اين را نيز نمى‌توان انكار كرد كه در پاره‌اى از موارد انسان به دنبال چيزى نمى‌رود، ولى بر اثر يك سلسله تصادفها، موهبتى نصيب او مى‌شود، اين حوادث گرچه در نظر ما تصادف است اما در واقع و از نظر سازمان آفرينش حسابى در آن مى‌باشد، بدون شك حساب اين گونه روزيها از روزى‌هايى كه در پرتو تلاش و كوشش بدست مى‌آيند جدا است، و حديث بالا ممكن است اشاره به اينها نيز باشد. ولى به هر حال نكته اساسى اين است كه تمام تعليمات اسلامى به ما مى‌گويد براى تامين زندگى بهتر چه مادى و چه معنوى، بايد تلاش بيشتر كرد، و فرار از كار به گمان مقسوم بودن روزى غلط است. ۴ - در آيات مورد بحث تنها اشاره به مساله" رزق و روزى "شده، در حالى كه در چند آيه بعد، آنجا كه سخن از بندگان توبه‌كار و باايمان مى‌گويد، اشاره به" متاع حسن " (بهره بردارى و تمتع شايسته) شده است. مقابله اين دو با يكديگر اين مطلب را به ما مى‌فهماند كه براى همه جنبندگان: انسانها، حشرات، درندگان، نيكان و بدان، همگى بهره‌اى از روزى است، ولى " متاع حسن "و" مواهب شايسته و ارزنده "تنها مخصوص انسانهاى با ايمانى است كه خود را با آب توبه از هر گونه گناه و آلودگى شستشو داده‌اند، و نعمتهاى خدا را در مسير اطاعت فرمانش بكار مى‌گيرند نه در طريق هوا و هوسهاى سركش!. تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی @aqquran