«مباهله» یعنی از قید و بند چیزی رها شدن! پیامبرخدا برای دعوت‌ مردم به اسلام، به مناطق مختلف، نامه نوشتند! یکی از این نامه‌ها، به مسیحیانی رسید که اهل منطقه ‌ی نجران بودند! مردم نجران، حاضر به پذیرش اسلام نشدند. بعد از آن که رسول‌خدا با آنان صحبت کرد و حاضر به پذیرش نشدند، از طرف خدا، آیه ی مباهله بر حضرت نبی نازل شد! فراموش نکنیم که «مباهله» در آیین مسیحیان و آن زمان، امر رایجی بوده! «مباهله»، یعنی افرادی که درباره‌ی مسئله‌ی مهم مذهبی گفت‌وگو دارند، در یک‌جا جمع شده... و از خدا بخواهند که دروغگو را رسوا ساخته و مجازات کند. روز مباهله، از راه رسید! پیامبر، دست در دستان حسنین، همراه با امیرالمؤمنین و بانو فاطمه‌ زهرا(سلام‌الله‌علیها) راهی شدند! بزرگان نجران و همراهان ‌شان، با دیدن این پنج‌ نفر، ترسیده و گفتند: «اگر محمد بر حق نبود، پیشنهاد مباهله نمی‌‌داد!» یکی از بزرگان‌‌شان گفت: «اگر این‌‌ها دعا کنند، همه‌مان هلاک شده و یک نصرانی هم زنده نخواهد ماند»! سرانجام، مسیحیان نجران، از مباهله گذشته و مصالحه کردند! قرار شد هرسال، دوهزار حلّه(ابریشم) داده که ارزش قیمت هرکدام چهل درهم باشد و اگر جنگی اتفاق بیفتد، سی زره، سی نیزه و سی اسب، عاریه دهند. در این روز، جبرییل نازل و آیه ‌ی تطهیر را خواند: «همانا خداوند اراده فرمود تا شما اهل ‌بیت را از هر ناپاکی برطرف کرده و پاکِ‌پاک نماید» مباهله، بار دیگر به حقانیت اسلام و وجود مبارک اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نوری دیگر بخشید و حجت را بر همه‌، تمام کرد! «طبق آیه‌ی مباهله، خدای مهربان، حضرت امیر(علیه‌السّلام) را نَفس، جان و همراه و یار همیشگی رسول خدا معرفی کرده و ما به این می بالیم که شیعه‌ایم و در سایه‌سار محبت علوی نفس می‌کشیم!...