🔴 به استقبال اجلاسیه کنگره بین المللی شهدای مدافع حرم
۱۵ و ۱۴ آذر ۱۴۰۲ --- تهران
▪️مادر شهید محمد رضا دهقان می گوید: شب قبل از شهادت فرزندم، احساس کردم که مهر محمدرضا از دلم جدا شده است!
نیمهشب از خواب بیدار شدم. حال غریبی داشتم. برادر شهیدم در خواب به من گفت: خواهر! نگران نباش، محمدرضا پیش من است.
روز بعد حالم حسابی منقلب بود. به همسر و بچه هایم گفتم: شما به بهشت زهرا بروید، من می مانم و خانه را مرتب می کنم. احساس میکردم مهمان داریم!
عصر همان روز، همسرم و مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم، از بهشت زهرا برگشتند. در همان لحظه،صدای زنگ درب منزل بلند شد.
به همسرم گفتم: حاجی قویباش! خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند!!
حاجی به سمت درب رفت. وقتی به اتاق بازگشت، رو به من کرد و گفت: فاطمه! محمدرضا زخمی شده است.
من باور داشتم که محمدرضا به آرزویش رسیده و شهید شده است!
https://eitaa.com/alishirazi_ir