می وزد عطر بهشت از لابلای پرچمت می کند پرواز دل ها در هوای پرچمت دیده ام وقتی نگاهم محو گنبد می شود نور می ریزد به دل از لابلای پرچمت گوئیا دستی برای زائرت کرده بلند گلشن فردوس دارد رونمای پرچمت از همین جا قفل دل را بر ضریحت می زنم برده دل از ما شمیم دلربای پرچمت می کند روشن دلم را مثل فانوس حرم نور می گیرد نگاهم از ضیای پرچمت می دهد مژده بیا ،این جاست گلزار بهشت می رسد برگوش جان بانگ رهای پرچمت تا شمیم روضه ی قدس تو را با خود برند خادمانت را فرستادی به پای پرچمت گرتبرک می برند از استلامش نی عجب با تو سنجیده شود قدر و بهای پرچمت ای طبیبا، پنجره فولادتان جای خودش می کند درمان دل ما را دوای پرچمت بوسه ی صدها فرشته می نویسد روی او کاش من بودم تمام عمر جای پرچمت برنمی آید ز شرح شوکتش در این جهان خامه ی صدها «وفایی» در ثنای پرچمت 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e