"روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد" 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e