#دلنوشته_جشنواره_ای
🤲🏻رضا جان...💚
👶 از بچگی با کرمت آشِنایم...✨
🕰آن زمانیکه در کودکی پدر مرا بلند میکرد و روی شانه اش مینشاند و من با تمام شور وشوقم بوسه ای معصومانه بر ضریحت میزدم…👨👧🕌😘
🕰آن زمانیکه در نوجوانی،،،
مادر در صحنت،،،🕌🧕🏻
لیوانی آب به دستم میداد و من با تمام ِ وجود و عشق آب سقاخانه ات را مینوشیدم...🥤💦
و کمی آنطرف تر همراه با اشکهای مادر😳
بند بند دلم را به پنجره فولادت گره میزدم
آن زمان،مادر دستم را به چادرش گره میزد تا مبادا گم شوم🔗غافل از اینکه آرزوی من گم شدن در هوای تو بود…🕌❤️🩹
📝و من بعد هااا،،،
🕰وقتی هرسال خودم را خادمِ جشنواره ات دیدم،،،🦌🕌فهمیدم که سالیان ِ سال است که در حریم و هوایت گم شده ام و نمیدانم...😍🥺
🤳با ما همراه باشید:🔰
═•ஜ🌼ஜ•═
https://eitaa.com/ahoahoo_dokhtar
═•ஜ🌼ஜ•═
⏰👈🏻 همین حالا...
دوستانت رو به غرفهی دخترانه رضوی ِ جشنواره آه و آهو دعوت کن و همیار مجازی ما باش...🕌☺️