👊 تعارضات اجتماعی
⬅️ قسمت ششم
🔻کلاهِ چرخیدهبهچپ
کرتیس در دوران کودکیاش در ساوثساید شیکاگو عاشق رقص بود و ساعتهای زیادی از روز را به تمرین انواع و اقسام حرکاتی میگذراند که برای رقصهای مد روز لازم داشت. بسکتبال هم بازی میکرد. مهارت چندانی در این ورزش نداشت، اما بسکتبال در شیکاگو مثل مذهب بود و همه باید سراغش میرفتند. فاستر پارک، که چندقدمیِ خانهاش بود، در سال ۱۹۸۳ حکم قبلۀ پیروان این مذهب را داشت.
🔰 یک روز کرتیس در فاستر پارک با صحنهای نامعمول روبهرو شد. بازیکنی بر تمام بازیکنان دیگر مسلط شده بود. بیش از دو متر قد داشت و کرتیس کسی بلندقامتتر از او را از نزدیک ندیده بود. اما چیزی که کرتیس را مسحور خود کرد ظرافت حرکات این فرد بود: با اوج راحتی و آسودگی در میدانِ بازی میدوید. حرکاتش مثل دزدان حرفهای بود، از دیوارِ بازیکنان بالا میرفت و علیه نیروی گرانش یاغیگری میکرد. «قشنگ معلوم بود این یارو فرق داره، میدونی چی میگم؟ خیلی حرکاتش رَوون بود».
🔹 از این لحاظ تاحدی مثل مایکل جکسون بود. آدم با دیدنش انگشتبهدهان میماند. سپس در لحظۀ مناسب میجهید و پرتابِ پرشیِ خیرهکنندهای انجام میداد، از آنها که انگار معجزه بود.
ادامه دارد ...
#فساد
#خود_تحقیری
کانال
#احوال_حوزه را دنبال کنید
📌
https://eitaa.com/joinchat/3720216672Cd1fa9b2082
📌https://instagram.com/ahvaalehowze?igshid=ZDdkNTZiNTM=