🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 شبنامه: بسم الله الرحمن الرحیم ◀️ تفاوت اساسی ساختار قدرت در زمان پهلوی و جمهوری اسلامی. نظام سیاسی درزمان پهلوی حکومت پادشاهی مطلقه بوده، و همه چیز به خاندان سلطنتی ختم شد، خاندان پهلوی که از اصالت و پیشینه ای برخوردار نبودندبا نقشه انگلیسی و حمایت تمام‌عیار ارتش بریتانیا به حکومت رسید. در این مدل حکمرانی پس از مرگ پادشاه، فرزند بزرگش به جای پدر صندلی قدرت می نشست. پادشاه هیچگاه عزل نمیشد و حکومت از خاندان پهلوی خارج نمی‌شد. و مردم نیزدر این رفت و آمدها نقشی نداشتند. برای رسیدن به شاهنشاهی شاخص و معیاری جز از نژاد پهلوی بودن لازم نبود. به همین دلیل رضا خان که سواد خواندن و نوشتن نداشت و از حکمرانی چیزی نمی‌دانست و از فضیلت های اخلاقی بی‌بهره بود و فحاشی و توهین و تحقیر اطرافیان رویه جاریه وی بود توانست بر صندلی قدرت بنشیند. محمدرضا نیز چون پدر فاقد هرگونه صلاحیت برجسته برای حکمرانی بود در حالی که تنها هفت سال داشت به عنوان ولیعهد برگزیده شد و قبل از آن که سواد و تحصیلات لازم را کسب کند و تخصص و تجربه بیندوزد و به آدابی خود را مزین کند در ۲۲ سالگی بر مسند قدرت نشست و به تدریج حکومت دیکتاتوری مطلقه را که مردم در تحولات سیاسی آن هیچگونه نقشی نداشتند. عزل و نصب همه کارگزاران، از نخست وزیر و وزرای دولت گرفته تا نمایندگان مجلس از سوی شاه و دربار انجام می شد. اما در ساختار قدرت جمهوری اسلامی، نظام سیاسی در جمهوری اسلامی حکومت اسلامی که مبتنی بر نظریه مردم سالاری دینی شکل گرفته نظریه پرداز حکومت ولایی، خود بنیانگذار جمهوری اسلامی است، که با حمایت ده ها میلیونی ایرانیان بر جایگاه حکمرانی نشست و نه بیگانگان. مدل حکومت در همان ابتدای پیروزی انقلاب در همه پرسی با شکوهی از سوی ۹۸ودو دهم درصد واجدین شرایط شرکت در همه‌پرسی( بیش از ۲۰ میلیون نفر) با دادن رای آری به جمهوری اسلامی تعیین شد. در حکومت، بالا تا پایین کارگزاران به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب می شوند و تنها صاحبان صلاحیت به کسانی که دارای سلامت نفس و علم و تخصص بوده و اعتماد و رای مردم را به دست آورده باشند حق نشستن بر صندلی قدرت را دارند. هیچ رابطه خونی، نژادی، و وراثتی و قبیله‌ای عامل دستیابی به قدرت نیست. نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری بر رهبری نظارت دارند و عملکرد او را مورد ارزیابی قرار می دهند اگر او صلاحیت های قانونی اش را از دست داده باشد نمایندگان می‌توانند وی را عزل و نفر دیگر را به نمایندگی از مردم به عنوان رهبر جامعه اسلامی معرفی کنند. مبنای عمل در این ساختار حکومت قانون اساسی است که به مثابه میثاق ملی معیار تصمیم‌گیری‌ها ست و قانون اساسی نیز از طریق همه پرسی مردم اعتبار پیدا می‌کند.