روزي شخصـی،
براي بزرگی نـامه اي فرسـتاد
که در آن نوشـته بود:
«به من علمی بیاموز و مرا موعظه و ارشاد کن.»
بزرگ در پاسخ نوشت:
«علم بسیار است، ولی اگر قدرت داري،
ستم و بدي مکن به آن کسی که
او را از همه بیشتر دوست داري.»
وقتی جواب نامه به دست طرف رسـید و از محتواي نامه آگاهی یافت،
پیش آن بزرگ رفت
و گفت:
«تو به من نوشـته اي به کسـی که او را بیشتر از همه دوست داري، بـدي نکن،
مگر میشود انسـان کسـی را دوست داشـته باشـد و نسـبت به اوسـتم و بـدي کند؟»
بزرگ گفت:
«خود را از همه بیشتر دوست داري
و گرامی ترین افراد پیش تو نفس توست. وقتی که معصـیت میکنی،
به نفس خودت ستم و بدي کرده اي
پس گناه نکن
و به خودت ستم مکن.»
....