طبق هر ساله انتهای دهه ی کرامت هر جوری بود خودم رسوندم مشهد برای تولد آقا جانم نمیدونم ولی دلم یه جوری بود همه ش حس می کردم یه اتفاقی می افته یکشنبه صبح رسیدم مشهد عصر برای نماز رفتم حرم با دوست لبنانی م قرار داشتم وقتی هم دیدیم بهم گفت خبر اومده که بالگرد آقای رئیسی و همراهانشون دچار سانحه شده منم از همه جا بی خبر گفتم نه بابا شایعه س بخاطر شرایط جوی با ماشین رفتن که بعد نماز مغرب از بلندگوی حرم اعلام کردن برای پیدا شدن آقای رئیسی و هیات همراهشون دعا کنید اصلا انگار نه انگار تولد امام رضا ع بود همه ی حرم تو بهت و سکوت بود شب تولد حرم امام رضا ع از شبای عادی هم خلوت تر بود همش می گفتم نه پیدا می شن سوت و کور بودن حرم اونم شب تولد صاحب حرم دل می سوزوند تا نماز صبح حرم بودم بعد نماز رفتم همه ش تو دلم خدا خدا می کردم که اتفاقی نیفتاده باشه صبح بیدار شدم ساعت ۹ بود سریع گوشی م چک کردم دیدم خبر شهادت زدن با یه حالی خودم رسوندم حرم تو صحن ها داشتن بنر شهدا می زدن ورودی صحن انقلاب چشم خورد به این بنر گفتم نه واقعیت نداره نمیشه خدایا ما هنوز داغ حاج قاسم هضم نکردیم ... آقاسید خادم الرضا ع سلام ما رو محضر امام رضا ع جانمون برسون خوشبحالتون امام رضا ع شب تولدشون شما رو بغل کردن به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را ... سعیده دوربین | عکس ۱ خرداد | مشهد 🌿 @akasbanoo_ir