بابا عاشق رسیدگی به گل و گیاههاست، دوست دارد بیل دستش بگیرد، خاک را بکند، راه درست کند برای رسیدن آب به پایِ گل و گیاه و درختها. بابا میگفت درختها هم تشنه میشوند، باید آب برسد پایِ ریشهشان. بعضی درختها ولی دخترم انگار از خون رشد میکنند، خونِ جانفدا درختها را خیلی رشد میدهد، از خونشان لاله میروید، شقایق میروید، درختِ اتحاد و همبستگی رشد میکند از خونِ جانفداها...
زهرا زردکوهی | دانشگاه تهران |
۲ خرداد ۱۴۰۳
🌿
@akasbanoo_ir