با توان کم و اندکم که نمیتوانستم حرکت کنم، انگار دستی از سمت خودشان مرا از زمین بلند کرد... با اینکه زمان گذشته بود و چیزی تا تشییع نمانده بود، دلم را سپردم دست خودشان و راهی شهر قم شدم. فرصت اندک بود به جمکران رسیدیم و انگار اینبار هم شهدا به دلِ تنگ و بیقرار من نگاهی کرده بودند... با دو ساعت تاخیر شهدا به جمکران رسیدند... و این قاب روزیِ منِ نالایق گردید💔🥀 سفرتان به سلامت ارسالی از گمنام جامانده از شهدا 🌿 @akasbanoo_ir