هدایت شده از ناصر سروش
ترکیه در چند ماه آینده با تبعات شدید زلزله کنونی دست و پنجه نرم خواهد کرد و اگر تاثیر شیطنت های آمریکا و سایر رقبای ترکیه را در نظر بگیریم، خواهیم دید این کشور به سمت یک بحران داخلی حرکت می‌کند. نقشه راه آمریکا ایجاد یک ناامنی گسترده در ترکیه و سپس اغتشاشات داخلی ( شبیه یک جنگ قومی) و تخریب زیرساخت های این کشور است و بعد از آن با ایجاد بحران های مالی ساختگی و یک جنگ ارزی شالوده اجتماعی ترکیه نابود می‌شود و در نهایت نقشه تغییر مرزها یا تجزیه ترکیه رقم خواهد شد. (در یک تحلیل جداگانه به صورت ویژه به بررسی نحوه تشکیل کشور کُرد توسط آمریکا خواهیم پرداخت) در هرصورت زلزله بزرگ ترکیه،در این طرح آمریکا را چند مرحله جلوتر برده است. با نگاه به خباثت های تاریخی و گذشته ترکیه علیه ایران، شاید نجات این کشور از دست آمریکا یک اشتباه تکراری نابخشودنی محسوب شود. در دهه گذشته بارها ایران به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به بقای دولت ترکیه کمک کرده و هر بار بعد از رفع خطر، ترکیه دست ایران را گاز گرفته است و امروز حتی گستاخی را به جایی رسانده که طرح شروع جنگ نظامی باکو و ایران را هم به مرحله اجرا درآورده است. به همین دلیل بدترین کار ایران، نجات دوباره ترکیه است. در شرایط کنونی با هزینه بسیار کمتری (نسبت به هزینه ادامه درگیری ترکیه با ایران در آینده) می‌شود خطر یک کشور کرد جدید را علیه ایران از بین برد. در دنیای کنونی حاکمیت عراق و سوریه به قدر کافی قوی هستند که با حمایت ایران بتوانند مشکل تجزیه طلب ها را حل کنند و مناطق اصلی حاوی انرژی را از تجزیه مصون بدارند. همچنین تشکیل یک کشور کرد در مرزهای داخلی ترکیه آنهم بدون منابع انرژی خطر چندانی برای ایران ندارد و با رفع شدن خطر جنگ نیابتی،ما می‌توانیم بر روی دشمن اصلی خود یعنی اسرائیل تمرکز کرده و با نابودی این دشمن دیگر خطر چندانی در منطقه غرب آسیا متوجه ایران نمی‌شود. باید توجه کرد که در صورت انجام هرگونه اشتباهی از سوی حاکمیت باکو، به هیچ عنوان نباید یک ساعت هم به حاکمان و فرماندهان متخاصم این کشور فرصت زندگی داد و همه آنها باید به عنوان دشمن اصلی حذف شوند. اشتباه پوتین که امان دادن به زلنسکی بود باعث شد روسیه بهای سنگینی بپردازد و آن طولانی شدن یک جنگ نیابتی وریختن خون بیشتری از شهروندان این کشور بود. احتمالا در صورت حذف زلنسکی،جنگ خیلی زودتر تمام شده بود. به هرحال تا زمان هست باید با حضور در منطقه نخجوان و برخورد با باکو یکبار برای همیشه خطر حضور ناتو را در مرزهای شمالی حل کرد،نخجوان باید دوباره به ایران ملحق شود. همزمان نیاز است ایران به روسیه فشار بیاورد تا این کشور در 10 روز آینده یک عملیات بزرگ در اوکراین را آغاز کند و بعد از آن با فروش جنگ افزارهای تهاجمی به روسیه، می‌توانیم انرژی اندک اروپا را تخلیه کنیم. قطعا در روزهای آینده حلقه های نفوذ پانترک در کشور شروع به ایجاد یک بحران بزرگ رسانه ای یا بحران های قومیتی در استان های آذری نشین ما خواهند کرد تا با درگیر کردن ما،جلوی اجرای اقداماتی ایران را بگیرند حاکمیت ایران یکبار برای همیشه باید تعارف را کنار گذاشته و با لیدر های این جریان وطن فروش برخورد جدی داشته باشد تا حساب کار دست سایر پان‌کوفت‌ها هم بیاید. اتفاقاتی که آنها به دستور ترکیه و باکو مجبور به انجام آن هستند بهترین بهانه برای نابودی هسته اصلی این وطن فروشان است. البته باید توجه داشت که در زاهدان کانون فتنه دیگری وجود دارد که قرار بود از ابتدای نقشه و با شروع درگیری های مرزی آن را به داخل کشور بکشاند و با هماهنگی با سازمان های تروریستی مانند منافقين و پول‌های کثیف وهابیت ، یک درگیری قومیتی را در استان سیستان و بلوچستان راه بیاندازد. هرچند که حاکمیت ایران با هوشمندی و با دستگیری زباله های اطراف این کانون سعی در مهار عامل اصلی داشته است اما در روزهای گذشته سخنرانی هایی در حمایت مستقیم از اسرائیلی ها و لزوم برخورد با انقلابی ها و استفاده از لائیک ها در ساختار حکومت نشان دهنده ادامه حرکت تهاجمی این کانون فتنه است. خلاصه زمان زیادی برای تردید و مدارا با جریانات تجزیه طلب وجود ندارد. شاید در آینده دوباره چنین فرصتی به‌دست نیاید. دوستان دقت کنید که برخلاف لزوم انجام اقدام سریع، بعضی از اقدامات در حوزه تمدنی زمان‌بر هستند که ایران باید با حوصله آنها را اجرا کند. یا علی